Продолжая использовать сайт, вы даете свое согласие на работу с этими файлами.
قلب
قلب | |
---|---|
جزئیات | |
دستگاه | دستگاه گردش خون |
سیاهرگها | بزرگسیاهرگ زبرین، بزرگسیاهرگ زیرین، سیاهرگهای چپ و راست ششی |
عصبدهی | عصب واگ |
شناسهها | |
لاتین | cor |
یونانی | kardía (καρδία) |
MeSH | D006321 |
TA98 | A12.1.00.001 |
TA2 | 3932 |
قَلب یا دِل (به انگلیسی: heart) یا گاهی گِش یک عضو عضلانی توخالی و مخروطیشکل در انسانها و دیگر جانوران است که خون را از طریق رگهای خونی در دستگاه گردش خون به گردش درمیآورد. خون،اکسیژن و مواد مغذی لازم را برایِ بدن مهیا میسازد و همچنین به از بین رفتن موادِ زائد ناشی از سوختوساز بدن کمک میکند.
قلب انسان بهطور میانگین در هنگام استراحت حدود ۷۰ بار در دقیقه میتپد. قلب انسان بینِ دو شُش در بدن جا دارد و به گونهای قرار گرفتهاست که سر آن به سوی چپ و پایین کج است. هر تپش قلب حدودِ هشت دهم ثانیه زمان میخواهد که این زمان شامل ۰٫۱ ثانیه انقباض دهلیزها، ۰٫۳ ثانیه انقباض بطنها و ۰٫۴ ثانیه استراحت قلب است. قلب در فضای میانی میانسینه در سینه بالای پرده دیافراگم(بالای حفره شکمی)قرار دارد.
قلب در مرکز قفسهٔ سینه (متمایل به سمت چپ) واقع شدهاست و جرم قلب یک انسان حدود ۳۰۰ گرم است و سالانه حدود دو میلیون لیتر خون را پمپاژ میکند.
واژهٔ قلب، به معنی دگرگونی است. این عضو بهعلت اینکه باعث دگرگونی خون و تبدیل خون کثیف به خون تمیز میشود قلب نامگذاری شدهاست در دگرگون کردن خون، قلب مانند یک تلمبه عمل میکند. در پارسی سره این بخش دِل نام دارد.
ساختار
در انسانها، پستانداران دیگر و پرندگان، قلب به چهار حفره تقسیم میشود: که دهلیز چپ و راست بالا و بطن چپ و راست در قسمت پایین قرار گرفتهاست. معمولاً دهلیز و بطنِ راست را به نام قلب راستی و همتایان چپی آنها را به نام قلب چپی میشناسَند. اما در مواردی دیگر، قلب ماهیها دو حفره، یک بطن و یک دهلیز دارد، در حالی که قلبِ خزندگان سه حفره دارد. در یک قلب سالم بهخاطر وجود دریچههای قلبی(سینی ششی،سینی ائورتی،دولختی(میترال)و سه لختی)، خون از یک سمت وارد قلب و از ان خارج میشود که این مسئله از جریان برعکس جلوگیری میکند. قلب در یک کیسهٔ محافظتی قرار گرفته که آبشامه (پریکارد) نام دارد و همچنین شامل مایع است. دیوارهٔ قلب از ۳ لایهٔ چسبیده بههم تشکیل میشود که به ترتیب از بیرون، شاملِ: آبشامه (پریکارد)، ماهیچه قلبی (میوکارد) و درونشامه (آندوکارد) است. این عضوِ مخروطیشکل بهصورتِ کیسهای عضلانی تقریباً در وسطِ فضای قفسهٔ سینه در بخش میانسینه کمی متمایل به جلو و طرفِ چپ قراردارد و میان ریهٔ چپ و راست و متمایل به ریهٔ چپ است و همین موجب شدهاست تا شکل و قرارگیری ریهها با هم متفاوت باشد. از آنجا که قلب، اندامی بسیار حساس و حیاتی است توسط قفسهٔ سینه (توراکس) محافظت میشود. ابعادِ قلب در یک فرد بزرگسال حدودِ ۶x9x۱۲ سانتیمتر و جرم آن در مردان، حدودِ ۳۰۰ و در زنان، حدودِ ۲۵۰ گرم، یعنی حدود ۰٫۴ درصد جرم کل بدن است.
موقعیت
قلب انسان در مدیاستین میانی، همسطح مهرههای سینهای ۵ تا ۸ واقع شدهاست. یک کیسه دو غشایی به نام پریکارد قلب را احاطه کرده و به مدیاستینوم متصل میشود. سطح پشتی قلب در نزدیکی ستون مهرهها قرار دارد و سطح جلویی در پشت جناغ و غضروفهای دنده قرار دارد. قسمت فوقانی قلب محل اتصال چندین رگ خونی بزرگ چون ورید اجوف، آئورت و سرخرگ ریوی است.
حفرهها
قلب دارای چهار حفره، دو دهلیز فوقانی (حفرههای دریافتکننده) و دو بطن تحتانی (حفرهای تخلیه است). دهلیزها از طریق دریچههای دهلیزی-بطنی به داخل بطنها باز میشوند که در سپتوم دهلیزی-بطنی وجود دارد. این تمایز همچنین در سطح قلب بهعنوان شیار تاجی قابل مشاهده است.
بطن
دو حفرهٔ پایین قلب بطن نامیده میشوند. قلب دارای یک بطن چپ و یک بطن راست است. در میانهٔ قلب، بین دو بطن دیوارهای ضخیم و عضلانی وجود دارد که به آن «سپتوم» میگویند. کار سپتوم جدا کردن طرف راست قلب از طرف چپ قلب است. بطنها دو حفرهٔ تحتانی قلب هستند که توسط دیوارهای قطور و محکم از جنس ماهیچه از یکدیگر جدا شدهاند. اندازهٔ بطنها از دهلیزها بزرگتر است؛ و وظیفهٔ بطن چپ تلمبه کردن خون به داخل قلب و بطن راست، خارج کردن خون از قلب است.
هر بطن، دارای دو دریچه است که یکی از آنها موجب ورود خون از طریق دهلیزها به بطن؛ و دیگری موجب خروج خون از بطن به خارج از قلب و اندامهای دیگر میشود. بطن راست خون را از طریق دریچه سهلتی از دهلیز راست دریافت میکند؛ و سپس آن را از طریق دریچه ریوی به سرخرگ ریوی و بهسوی ششها میفرستد. بطن چپ خون حاوی اکسیژن را از طریق دریچهٔ میترال (دو لَتی) از دهلیز چپ دریافت کرده و آن را از طریق دریچهٔ آئورتی به آئورت و به این ترتیب، به سراسر بافتهای بدن میفرستد.
دیوارهٔ بطنها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است، چرا که فشار خونی که به دهلیزها میریزد یا از آنها خارج میشود بسیار کمتر از فشار خونی است که از بطنها به داخل سرخرگها (آئورت و سرخرگ ششی) تلمبه میشود؛ بنابراین، قطر و استحکام دیوارهٔ بطنها مقاومت آنها را در برابر این فشار، ممکن میسازد.
محلِّ قلب در پشتِ استخوانِ جناغ سینه و حدفاصلِ غضروفهایِ دندههای سوم تا ششم در سمتِ چپِ قفسهٔ سینه است. یک دیوارهٔ عضلانی قلب را به دو نیمهٔ راست و چپ تقسیم میکند. نیمهٔ راست مربوط به خون سیاهرگی و نیمهٔ چپ مربوط به خون سرخرگی است. هر یک از دو نیمهٔ راست و چپ نیز مجدداً بهوسیلهٔ یک تیغهٔ عضلانی افقی نازکتر به دو حفرهٔ فرعی تقسیم میشوند. حفرههای بالایی که کوچکتر و نازکتر هستند دهلیز نامدارند و دریافتکنندهٔ خون اَند. حفرههای پایینی که بزرگتر و ضخیم ترند بطنهای قلبی هستند و خون دریافتی را به سایر اعضای بدن پمپ میکنند. پس، قلب متشکل از چهار حفرهاست: دو حفرهٔ کوچک در بالا (دهلیزهای راست و چپ) و دو حفرهٔ بزرگ در پایین (بطنهای راست و چپ).
دو نوع گردش خون در بدن انجام میشود: گردش خون کوچک یا ریوی که خونِ CO2دار (دیاکسید کربن) از بطن راست قلب به ریهها میرود. در آنجا تصفیه میشود و خون O2دار (اکسیژن) به دهلیز چپ قلب بازمیگردد و خون از دهلیز چپ قلب با گذر از دریچهٔ میترال (دولختی) که میان دهلیز و بطن چپ قراردارد، واردِ بطنِ چپ میشود و به این ترتیب با انقباضِ بطن چپ خون از بطن چپ خارج میشود و گردش خون بزرگ یا آئورتی آغاز میشود و این خون، ابتدا از طریق سرخرگِ آئورت و به ترتیب به دیگرِ عروق، در سراسرِ بدن جریان مییابدو سلولهایِ بدن را تغذیه میکند و سپس خون CO2دار را به دهلیز راست بازمیگردد و خون از دهلیز راست با عبور از دریچهٔ تریکاسپید (سه لختی) که میان دهلیز و بطن راست قرار دارد، واردِ بطن راست میشود. به این ترتیب، گردش خون در سراسرِ بدن انجام میشود و همهٔ سلولهایِ بدن تغذیه میشود.
دهلیزها حفراتی با فشار کم و گنجایش بالا هستند که وظیفهٔ اصلی آنها ذخیرهٔ خون در هنگامِ انقباضِ عضلهٔ بطنی (سیستول) است. انقباض دهلیزها مقداری خون اضافی را به داخل بطنها میراند، امّا حدود ۷۰درصدِ پُرشدن بطنها بهصورت غیرفعال در هنگامِ استراحت بطنی (دیاستول) انجام میشود. دهلیزها بهوسیلهٔ یک دیوارهٔ بین دهلیزی نازک از هم جداشدهاند. بطنها حفراتی با فشار بالاتر هستند که وظیفهٔ پمپاژ خون به ریه و تمام بافتهای محیطی را بهعهده دارند. چون فشار ایجادشده در بطن چپ بسیار بالاتر از فشارِ بطن راست است، لذا میوکارد بطن چپ به نسبت میوکارد بطن راست بسیار ضخیمتر است. بطنها بهوسیلهٔ یک دیوارهٔ بین بطنی از هم جدا میشوند. این دیواره در قسمتِ بالا به صورتِ بافت هَمبند و در قسمتِ میانی و پایین بهصورت یک دیوارهٔ عضلانی است. دهلیزها و بطنها با دریچههای دهلیزی – بطنی از هم جدا میشود. این دریچهها از جریانِ معکوسِ خون از بطنها به داخلِ دهلیزها در جریان سیستول جلوگیری میکنند. قسمت بطنی این دریچهها بهوسیلهٔ طنابهای وتری به نام عضلات پاپیلری به بطن خود وصل میشوند. هنگامی که دیوارههای بطن منقبض شده، عضلاتِ پاپیلری نیز منقبض میشود، اما برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، کمکی به بستهشدن دریچهها نمیکنند، بلکه لتهای دریچه را به سوی داخل بطنها میکشند تا از برآمده شدن بیش از حد آنها در جریان انقباض بطن به داخل دهلیزها جلوگیری کنند.
دریچههای نیمه هلالی بطنها را از مجاری شریانی جدا میکند و شاملِ دریچهٔ آئورت (بین بطن چپ و شریان آئورت) و دریچه پولمونر (بین بطن راست و سرخرگ ریوی هستند. دریچههای نیمههلالی به طنابهای وتری وصل نیستند و فشار زیاد در شریانها، در پایان سیستول موجبِ بستهشدن بسیار سریع و محکم آنها میشود، درحالیکه دریچههای دهلیزی-بطنی بسیار نرم بسته میشوند. قلب توسط پردهٔ دولایه و نازک پریکارد از بقیهٔ احشای داخل سینه مجزا میشود. لایهٔ احشایی پریکارد موسوم به اپیکارد از لایهٔ جداری آن بهوسیلهٔ فضای پریکاردی جدا میشود. کیسهٔ پریکارد، بهطورِ طبیعی، محتوی ۵ تا ۳۰ میلیلیتر مایع شفافی است که قلب را لغزنده میکند و به آن امکان میدهد تا با حداقّلِ اصطکاک منقبض شود.
فیزیولوژی
تپش
فیزیولوژی عضله قلبی
قلب از سه نوع عمده عضلهٔ قلبی تشکیل شدهاست:
- عضله دهلیزی
- عضله بطنی
- فیبرهای عضلانی تخصص عمل یافته تحریکی – هدایتی
قلب، خون را از طریق سیستمِ گردشِ خون پمپاژ میکند. خونی که دارای اکسیژن اندکی باشد، از طریق بزرگسیاهرگ زبرین و بزرگسیاهرگ زبرین واردِ دهلیزِ راست میشود و بعد به بطن راست میرود. این خون، از اینجا به گردش خون ریوی جریان مییابد و از طریق ریهها اکسیژن دریافت میکند و دیاکسید کربن را پس میدهد. خون دارای اکسیژن بعد از آن وارد دهلیز چپ میشود و از آنجا به بطن چپ میرود و از طریق آئورت به گردش خون سیستمیک انتقال مییابد که در این روند اکسیژن آن مصرف میشود و بهصورت دیاکسید کربن با سوختوساز همراه میگردد. معمولاً با هر تپش قلب، بطن راست همان قدر خون را واردِ ریهها میکند که بطن چپ خون را به سراسر بدن میفرستد. سیاهرگها خون را به قلب منتقل مینمایند، درحالیکه سرخرگها، خون را از قلب خارج میسازند. سیاهرگها معمولاً فشار کم تری در مقایسه با سرخرگها دارند. قلب هنگام استراحت با ضربان حدود ۷۲ بار در دقیقه میتپد. فعالیت، این تعداد را افزایش میدهد، با افزایش تعداد ضربان قلب زمان دیاستول بیشتر از زمان سیستول کم میشود و در طولانیمدت، میزان استراحت قلب را کمتر مینماید و این مسئله برای سلامت قلب خوب است.
اهمیت بالینی
بیماریها
بیماریهای قلب و عروقی (CVD) معمولترین عامل مرگ در جهان در سال ۲۰۰۸ بودند که باعث ۳۰ درصد از موارد مرگ شدند. از این میزان بیش از سه چهارم بهخاطر بیماری شریانهای کرونری و سکته بودهاست. عوامل خطر شامل مواردی همچون: سیگار کشیدن، اضافه وزن داشتن، عدم فعالیتهای ورزشی کافی، کلسترول بالا، فشار خون بالا، نوعی دیابت که به شکلی ضعیف کنترل شده و موارد دیگر میشود. تشخیص بیماری قلبی عروقی اغلب با شنیدن صداهای قلبی با گوشی پزشکی، نوار قلب یا با اکوکاردیوگرام صورت میگیرد. بیماریهای مرتبط با قلب اصولاً با متخصصین قلب درمان میشود، هرچند که بسیاری از متخصصین پزشکی دیگر نیز ممکن است در حل این مسئله کمک کنند.
متخصّصان اعتقاد دارند بیماریِ سرطان صرفنظر از اینکه فرد مبتلا اقدام به درمان دارویی کرده باشد یا خیر، میتواند به عضلات قلب آسیب برساند. شیمیدرمانی بهطور بالقوه موجب مسمومیت قلب میشود و بیماران سرطانی را در برابر اختلالات قلبی از جمله ایست قلبی یا ایسکمی میوکارد آسیبپذیر میکند ضمن اینکه رشد خود تومور نیز میتواند موجب آسیب بافت قلب شود.
عصبدهی قلب
قلب یک عضو چهارحفرهای عضلانی است که ۱ درصد سلولهایش خاصیت خودتحریکی دارند و دارای سیستم هدایت خودکار است. این عضو دارای سلولهای ماهیچهٔ قلبی (کاردیومیوسیتها) تخصصیافته و فیبرهای هدایتی هست که انقباض ریتمیک را شروع میکنند. قلب در ۲۱–۲۲ روزگی در جنین انسان شروع به تپش میکند و نمو قلب ۵۰ روز طول میکشد. در روز هشتم جنینی در موش (معادل هفته سوم در انسان)، قلب از یک لوله اولیه قلبی تشکیل شدهاست. این لوله توخالی شامل دو لایه است: کاردیومیوسیتها در خارج و سلولهای اندوتلیال در داخل. بین این دو لایه، بالشت قلبی وجود دارد. در این مرحله هنوز اعصاب خودکار (اتونومیک) قلبی نمو پیدا نکردهاست و خون در سرتاسر جنین به وسیلهٔ امواج انقباضی پیشبرنده (پریستالتیک)، پمپ میشود. این حرکات پریستالتیک از قسمت دم قلبی شروع میشود. با ادامهٔ تکوین، لوله قلبی طویلتر شده و یک لوپ به سمت راست تشکیل میدهد. سلولهای اندوکاردیال به سلولهای مزانشیمی تبدیل شده و بین دو لایه مهاجرت میکنند و بالشت قلبی را میپوشانند. برای تشکیل لایهٔ سوم قلبی، لولهٔ قلب توسط لایهٔ اپیکاردیومی پوشیده میشود. سلولهای اولیهٔ اپیکاردیومی در روز نهم جنینی در موش (تقریباً هفته چهارم در انسان)، درون ارگان پیش اپیکاردیومی (یک دسته سلول شبیه گل کلم در قاعدهٔ لوله قلبی) یافت میشوند. این سلولها به سمت لوله قلب مهاجرت کرده و قلب را میپوشانند. در روز دوازدهم جنینی در موش، پوشش هیپوکاردیومی کامل میشود. در این زمان، مهاجرت سلولهای ستیغ عصبی در نمو عصبدهی قلبی نقش دارد. سلولهای ستیغ عصبی گروهی از سلولهای مهاجر هستند که در همهٔ مهرهداران یافت میشود و قادر به تبدیل به انواع بافت از جمله ماهیچه صاف، سلولهای عصبی (نورونها) و سلولهای گلیال و غیرهاند. کنده شدن سلولهای ستیغ عصبی و مهاجرت آنها از لوله عصبی به کمک تغییرات در چسبندگی سلولها رخ میدهد که شامل کاهش مقدارمولکول چسبندگی سلول عصبی و N- کادهرین است.
در طولِ نمو قلبی، حرکات پریستالتیک بهوسیلهٔ انقباض هماهنگ، توسط گره سینوسی- دهلیزی جایگزین میشود.
مراحلِ نموِ اعصابِ قلب به این ترتیب است:
- مهاجرت نورال کرست سلها به پشت آئورت
- تمایز آنها به سلول عصبی
- تجمّع سلولهای عصبی برای تشکیل گانگلیا
- گسترش پایانه آکسون به بافت قلبی
لازم است ذکر شود که عصبدهی پاراسمپاتیک قبل از سمپاتیک انجام میشود.
پروتئین ریختزایی استخوان که توسط سلولهای اپیکاردیومی ترشح میشوند، سبب تمایز سلولهای عصبی به سمپاتیک و پاراسمپاتیک میشوند.
فاکتور نوروتروفیک مشتق از رده سلولی گلیال، نورتورین و آرتمین از جمله فاکتورهای نوروتروفیک برای تمایز نورونهای پاراسمپاتیک قلبی میباشند. نورونهای پاراسمپاتیک وقتی به قلب میرسند تشکیل عقده (گانگلیا) را میدهند و از اینجا سلولهای عصبی پس عقده ای (پس گانگلیونی) منشأ میگیرند و این در حالیست که سلولهای عصبی پس گانگلیونی سمپاتیکی از تنه سمپاتیکی در خارج از قلب منشأ میگیرند.
فاکتور رشد عصبی، نوروتروفین- ۳ و نوروتروفین ۴ و ۵ از جمله فاکتورهای نوروتروفیک هستند که عصبدهی سمپاتیک را تنظیم میکنند و سبب افزایش تراکم عصبدهی آن میشوند. اندوتلین - ۱ که از اندوتلیوم وریدی ترشح میشود نیز سبب افزایش بیان فاکتور رشد عصبی میشود. این در حالیست که فاکتور سمافورین- ۳ تراکم عصبدهی آن را کاهش میدهد. به این ترتیب گرادیان عصبدهی سمپاتیک از اپی کاردیوم به اندوکاردیوم شکل میگیرد.
بدین ترتیب اعصاب خودمختار قلبی، ضربان قلب را تنظیم میکنند. تحت شرایط پاتولوژیک، تراکم فیبرهای عصبی، تغییر یافته و منجر به فعالیت زیاد (عصبدهی زیاد) یا خیلی کم (عصبدهی کم) در قلب میشود.
تحریک نامنظم قلبی در بیماری فیبریلاسیون دهلیزی، سبب تحریک اندوتلین- ۱ شده و بیان فاکتور رشد عصبی را بالا میبرد؛ که این عمل، سبب افزایش عصبدهی سمپاتیک میشود.
جستارهای وابسته
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به قلب در ویکیگفتاورد موجود است. |
کلی |
|
||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
حفرهها |
|
||||||||||
لایهها |
|
دستگاه ماهیچهایاستخوانی |
|
||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
دستگاه گردش خون |
|
||||||
دستگاه عصبی | |||||||
دستگاه پوششی | |||||||
دستگاه ایمنی | |||||||
دستگاه تنفس | |||||||
دستگاه گوارش | |||||||
دستگاه ادراری | |||||||
دستگاه تناسلی | |||||||
دستگاه درونریز |
|
درونریز غدد |
|
||||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
دیگر غدد |
|
قلب |
|
||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
دستگاه گردش خون/ همودینامیک |
|
قلبی و آسیبهای دستگاه گردش |
|
---|---|
ریه و آسیب راه هوایی |
کتابخانههای ملی | |
---|---|
پایگاههای دادهٔ علمی |
تکوین دستگاه گردش
| |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
قلب |
|
||||||||
عروق |
|
||||||||
خارج رویانی همانژیوجنسیس |
|||||||||
گردش جنینی |