Продолжая использовать сайт, вы даете свое согласие на работу с этими файлами.
فتیش پستان
میان پارافیلیها، فتیش پستان (یا ماستوفکت یا پارتیالیسم پستان یا مازوفیلیا)علاقۀ جنسی است که به توجه انحصاری بر پستان اطلاق میشود، و نوعی پارتیالیسم است. اصطلاح فتیش پستان همچنین میتواند دربارۀ توجه فرهنگی به پستان زن و شهوتپراکنیِ آنها نیز به کار رَوَد.
برخی نویسندگان، شیفتگی گسترده به پستانها را در مردان دگرجنسگرای جوامع غربی امروزی، بهویژه آمریکا، در چارچوب فتیشیسم جنسی جستاردهاند.
توضیح علمی
دانشمندان برانگاشتهاند که کشش جنسی متعارف به پستان به این دلیل وجود دارد که یکی از صفات ثانویهٔ جنسی است. پستان هم در لذت جنسی و هم در تولید مثل ایفای نقش میکند. مردان معمولاً پستانهای زنان را جذاب میدانند و این در فرهنگهای گوناگون دیده میشود.
جانورشناس و رفتارشناسی بهنام دزموند موریس نگریهای دارد که چاک سینه سیگنال جنسی است که به چاک باسن میماند؛ موریس در کتابِ میمون برهنه نوشتهاست که این مسئله نیز ویژهٔ انسانها است، و سایر نخستیسانان معمولاً باسن بسیار تختتری دارند.روانشناسان فرگشتی این نگریه را مطرح میکنند که پستانهای هموارهبزرگِ انسانها، برخلاف پستانهای دیگر نخستیسانان که تنها طیِ تخمکگذاری بزرگ میشوند، به زنان اجازه میدهد تا «توجه و سرمایهگذاریِ مرد را، حتی زمانی که واقعاً بارور نیستند، بهدست آورند».
کشش جنسی به پستان، طبیعی بهشمار میرود؛ مگر اینکه انحصاری، و درنتیجه نوعی پارتیالیسم باشد.
جامعه و فرهنگ
نظر غالب
شیفتگی به پستانهای زنان، بهویژه اندازهشان، فراگیر است. بسیاری، چه مرد و چه زن، پستانها را صفت ثانویۀ جنسی مهمی در زنان میدانند.
مدهای زنانۀ امروزی را، که بر لباسهای تنگ و نمایش چاک سینه تمرکز دارند، عامل افزایش فتیش پستان میدانند. اغلب نمایش چاک سینه با یقۀ باز، هم نوعی لاسزنی یا اغواگری زنانه طلقی میشود، هم نوعی از زیباییشناسی یا اروتیسم. بیشتر مردان دگرجنسگرا با دیدن پستانهای زن تحریک میشوند، و برخی لذت میبرند از اینکه شریکشان چاک سینهاش را نمایان کند. پستانبند فشاری و یقۀ باز میتوانند توجهها را به چاک سینه جلب کنند. دربارۀ اینکه نمایش چاک سینه تا چهاندازه در فضای عمومی پذیرفتنی است، اختلاف نظر وجود دارد. این که زن تا چهاندازه میتواند پستانهایش را نمایان کند، به بافتار اجتماعی و فرهنگی بستگی دارد. نمایش چاک سینه یا هرجایی از پستان زنان، میتواند در برخی محیطها، مانند محل کار، کلیساها و مدارس، نامتعارف و چهبسا ممنوع باشد؛ حال آنکه در برخی فضاها نمایش هرچهبیشترِ چاک سینه میتواند مجاز باشد و حتی تشویق شود. نمایش نوک یا هالۀ پستان تقریباً همیشه سینهلختی طلقی میشود، و برخی آن را بیحیایی و بعضاً جِلف یا ناپسند میدانند.جیمز لیور، تاریخنگار هنر، استدلال میکند که تغییر استانداردهای نمایش چاک سینه در دنیای غرب، بیشتر در شبجامهها دیده میشود تا روزجامهها.
تهیهکنندگانی همچون راس مایر، فیلمهایی ساختند که در آنها بازیگرانی با پستانهای درشت بازی کردهاند. لورنا (۱۹۶۴) نخستین فیلم مایر از این نوع بود، که در آن بازیگر نقش اول زن، لورنا مایتلند، بهدلیل اندازۀ پستانهایش برای این نقش انتخاب شد. دیگر بازیگران زن درشتپستانی که برای مایر کار کردند، ازجمله کیتن ناتیویداد، اریکا گوین، تورا ساتانا و اوشی دیگارد بودند. پستانهای بیشتر آنان بهطور طبیعی درشت بودند؛ هرچند مایر گاهی زنانی را در سهماهۀ نخست بارداریشان بهکار میگرفت، تا پستانهایشان بزرگتر از حالت معمول باشند.ویلیام راتسلر، نویسنده و کاگردان، گفت:« با فیلم لورنا مایر فرمولی بنیان نهاد که او را ثروتمند و پرآوازه کرد؛ فرمول افرادی که در غایت نفرت، شهوت و هوس بسیار سنگین فیلمبرداری شدهاند».
در دنیای پورنوگرافی، آمار وبگاههای پورنهاب و یوپورن نشان میدهد که گرایش به پستان و باسن در کشورهای گوناگون، و بهطور میانگین در مناطق گوناگون جهان، متفاوت است؛ ایالات متحده و بیشتر کشورهای آمریکای لاتین و آفریقا باسنپَسَند، و بیشتر اروپا و آسیا پستانپَسَند هستند.
نظرات فرعی
اصطلاح فتیش پستان در بافتارهای قومنگاشتی و فمینیستی نیز، برای توصیف جامعهای بهکار میرود که فرهنگش به پستان، معمولاً بهعنوان ابژۀ جنسی، ویژیده شده باشد. برخی فمینیستها، برپایۀ بارگاههای ایزدبانوی چاتالهویوک (در ترکیۀ امروزی)، استدلال کردهاند که فتیش پستان به دوران نوسنگی بازمیگردند. کاوشهای باستانشناختی در این شهر پیرامون سال ۱۹۶۰، آشکار کردند که دیوارهای زیارتگاه(ها) آراستهبه جفت پستانهای بیپیکر هستند، که گویا «وجودی مستقل» دارند. الیزابت گولد دیویس استدلال میکند که پستانها (و نیز نَراَندامهها) را زنان چاتالهویوک بهمثابۀ ابزارهای مادرانه گرامی میداشتند، ولی پس از آنچه که او انقلاب پدرسالاری نام مینهد -زمانی که مردان هم نراندامهپرستی و هم «فتیش پستان» را ازآنِ خود کردند- این اندامها «معنای جنسی که اکنون دارند، بهدست آوردند».
جستارهای وابسته
پیوند به بیرون
- Block، Susan (۲۰۰۴). «Covering Justice: Ashcroft's Breast Fetish». در Cockburn، Alexander؛ St Clair، Jeffrey. Serpents in the garden : liaisons with culture & sex. CounterPunch. شابک ۹۷۸۱۹۰۲۵۹۳۹۴۴.
- Carey، Kimberly (۱۹۹۷-۰۵-۲۵). «Breast Enlargement Fantasy a Big Burden to Bear». Chicago Tribune. ص. ۶. ProQuest 418377452.
- Davis، Elizabeth Gould (۱۹۷۱). The First Sex: The Breast Fetish. New York, Putnam. OCLC 206443.
- Draitser, Emil. (1999). Making war, not love: gender and sexuality in Russian humour. The Breast Fetish (pg. 29). Palgrave Macmillan. شابک ۰−۳۱۲−۲۲۱۲۹−۰.
- Glazier، Stephen D.؛ Flowerday، Charles (۲۰۰۳). Selected Readings in the Anthropology of Religion: Theoretical and Methodological Essays. Greenwood Publishing Group. شابک ۹۷۸۰۳۱۳۳۰۰۹۰۵.
- Latteier، Carolyn (۱۹۹۸). Breasts: The Women's Perspective on an American Obsession. Haworth Press. شابک ۹۷۸۰۷۸۹۰۰۴۲۲۲.
- Moreck, Curt. (1965). Breast fetishism. International Press of Sexology. ASIN B0007HAEES
- Morrison, D. E., and C. P. Holden. (1971). The Burning Bra: The American Breast Fetish and Women's Liberation. In Deviance and Change, ed. P.K. Manning. Englewood Cliffs, N. J.: Prentice Hall.
- Slade, Joseph W. (2000). Pornography and Sexual Representation: A Reference Guide. Greenwood Publishing Group. شابک ۰−۳۱۳−۳۱۵۲۰−۵
- Yalom, Marilyn. 1997. A History of the Breast. pub. Knopf. شابک ۰−۶۷۹−۴۳۴۵۹−۳.
کنش و نهش |
|
---|---|
عضو بدن | |
پوشاک | |
چیزدوستی | |
بحثبرانگیز و غیرقانونی |
|
فرهنگ و رسانه |
|
نژادها | |
مرتبط | |