Мы используем файлы cookie.
Продолжая использовать сайт, вы даете свое согласие на работу с этими файлами.

عقده ادیپ

Подписчиков: 0, рейтинг: 0
ادیپ و ابوالهول اثر گوستاو مورو (۱۸۶۴)

عقده اُدیپ (به انگلیسی: Oedipus complex) در نظریه روان‌کاوی به تمایل پسربچه برای ارتباط جنسی با مادرش گفته می‌شود که حسی از رقابت با پدر را پدیدمی‌آورد. این مفهوم، نخستین بار، توسط زیگموند فروید، در کتاب تفسیر خواب‌ها (سال ۱۸۹۹ میلادی) توضیح داده شد.

بر اساس نظریهٔ فروید، پسران در ابتدا مادرشان را موضوع عشق می‌دانند؛ اما به تدریج، پی می‌برند که او موضوع عشق پدرشان نیز هست؛ بدین ترتیب، پدر در تصاحب مادر، به رقیب پسر، بدل می‌شود و پسر واهمه دارد که پدر، آلت تناسلی او را قطع کند. پس، پسر با چشم‌پوشی از مادر به عنوان موضوع عشق، و همانندسازی خود با پدر، از این تنگنا می‌رهد. او به جبران چشم‌پوشی از مادر، در آینده، قادر خواهد بود که زنان دیگر را در مقام موضوع عشق برگزیند.

فروید، معتقد بود که این مرحله عقده ادیپ در رشد کودکان بین ۳ تا ۵ سال چیزی طبیعی است و پایان آن زمانی است که کودک هویتش را با والد از جنس خودش شناسایی کرده و امیال جنسی‌اش را سرکوب می‌کند؛ این فرایند در نظریه فروید باعث تشکیل فراخود می‌شود.

انتخاب این اصطلاح بر مبنای سرگذشت شخصیت اسطوره‌ای ادیپ بود که پدرش را کُشت و با مادرش ازدواج کرد. معادل زنانه عقده ادیپ عقده الکترا است.

بررسی مورد یک بیمار

در بررسی ترس بیمارگونهٔ یک پسر پنج‌ساله (۱۹۰۹) که بررسی ترس‌شدید «هانس کوچولو» از اسب‌ها بود، فروید نشان داد که ارتباط بین ترس‌های هانس از اسب‌ها و پدر خود، از عوامل خارجی یعنی تولد خواهر او و عوامل داخلی یعنی میل کودک خردسال برای جایگزینی پدرش به عنوان همدم مادر، و حس عذاب وجدان از لذت‌بردن از خودارضایی که برای کودکی در این سن طبیعی‌است ناشی می‌شود. علاوه بر آن اذعان او در میل به همخوابگی با مادرش به عنوان دلیلی برای اثبات تمایل جنسی‌اش به مادر در نظر گرفته شد. هانس یک دگرجنس خواه بود. ولی هانس نمی‌توانست ترسش از اسب را به ترس از پدرش ارتباط بدهد. فروید به عنوان روان‌کاوش ثبت کرد که «ما باید خیلی چیزها به هانس می‌گفتیم که خودش نمی‌توانست به زبان بیاورد» و باید «به او افکاری ارائه می‌دادیم که خودش تا کنون هیچ نشانی از دارا بودن آنها بروز نداده‌است».

ارتباط با خودشیفتگی

در ارتباط با خودشیفتگی، عقدهٔ ادیپ به عنوان رأس تقلای شخص حین رشد برای رسیدن به موفقیت یا عشق در نظر گرفته می‌شود. در اثر به نام مشکل اقتصادی خودشیفتگی (۱۹۲۴) فروید می‌نویسد که «در عقدهٔ ادیپ اعتبار شخصیتی والدین در سوپرایگو به پس‌زمینه رانده می‌شود و تصویری که از خود باقی می‌گذارند به تأثیراتی که از معلم‌ها و اشخاصی که بر شخص تسلط دارند متصل می‌شود». فروید در اثر خود با عنوان: تأملی چند بر روان‌شناسی بچه‌مدرسه‌ای‌ها (۱۹۱۴) می‌نویسد: «هم‌آکنون ما می‌توانیم رابطه‌مان با معلم‌های مدرسه‌مان را بهتر متوجه شویم. این افراد، خیلی‌هایشان خودشان پدر نبودند ولی برای ما جایگزینی برای والد شدند. برای همین بود که حتی با اینکه خیلی‌هایشان خودشان کم‌سن و سال بودند، به نظر ما خیلی پخته و به طرز دست‌نایافتی بالغ به نظر می‌رسیدند. ما توقعات و احترامی را که نسبت به پدر همه‌چیزدان خود در کودکی داشتیم را به آنها منتقل کردیم و شروع کردیم با آنها مانند پدری که در خانه داشتیم رفتار کنیم. ما با آنها با همان دوسوگرایی که در خانه تجربه می‌کردیم مواجه شدیم و به کمک آن با آنها همان‌گونه که با پدرانمان درگیر بودیم، دست و پنجه نرم کردیم.»

عقدهٔ ادیپ از جنبهٔ خودشیفتگی، بیان می‌دارد که یک فرد می‌تواند توان اینکه یک جانشین والدی را در درون خود بدون دوسوگرایی بپذیرد از دست بدهد. هنگامی که شخص با جانشینان والدی خود وارد یک رابطهٔ دوسوگرایانه شود، وارد یک عقدهٔ اختگی سه‌ضلعی می‌شود. در عقدهٔ اختگی، فرد رقیب جانشینان والدی می‌شود که این نقطهٔ پسرفت می‌شود. در یادداشت‌های روان‌کاوی خودنگاری یک مورد پارانویا (دیمنشیا پارانویید) (۱۹۱۱)، فروید می‌نویسد که سرخوردگی از یک زن، یا بدبیاری در رابطه با مردان دیگر از دلایل پسرفت یا بوجودآمدن نشانگان بیماری هستند. حالت سه‌ضلعی می‌تواند با یک رقیب احساسی نسبت به یک زن، یا یک رقیب کاری از جهت آنکه نشان دهد که از دیگری کارامدتر است به‌وجود آید.

جستارهای وابسته


Новое сообщение