Продолжая использовать сайт, вы даете свое согласие на работу с этими файлами.
سمبل جمجمه و استخوان
استخوانهای ضربدری و جمجمه سمبلی است شامل یک جمجمه انسان و دو استخوان بلند که همدیگر را زیر جمجمه قطع کردهاند.
چند تعبیر در مورد این سمبل وجود دارد:
- مواد سمی: این سمبل گاهی برای هشدار خطر به کار برده میشود. (معمولاً اخطار برای مصرف مواد سمی)
- خشونت: نشانهٔ بعضی از گروهها و نیروهای جنگی و دزدان دریایی.
- اجتماعات برادری: به عنوان نماد اُخوّت و برادری، و پیمان در انجمنهای برادری-خواهری و بعضی اجتماعهای مخفی که در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم در تعدادی از دانشگاههای امریکا به وجود آمدند.
- سَردر قبرستان: نمادی در سَردر قبرستانهای اسپانیایی
مواد سمی
حقیقت استفاده از استخوانهای ضربدری و جمجمه به سَردر قبرستانهای اسپانیایی بر میگردد. در اصل این سمبل با مفهوم «مرگ» معنا پیدا کرده و از آن نشأت میگیرد. در سال ۱۸۲۹ در ایالت نیویورک ناچار شدند که بطریهای حاوی سم را برچسب گذاری کنند. سمبل استخوان ضربدری و جمجمه از سال ۱۸۵۰ روی این بطریهای به کار گرفته شد. قبلاً طیف وسیعی از موتیف و شکلها استفاده میشد مانند: «+++» و اسکلت در سال ۱۸۷۰ تولید کنندههای سَم شروع کردند به استفاده از بطریهای لاجوردی روشن که برآمدگیهایی با طرحهای مختلف روی بطری داشت که میشد در تاریکی نیز بطری سَم را تشخیص داد. اما در دهه ۱۸۸۰ استخوان ضربدری و جمجمه همه گیر شده بود و شرکتها دیگر از بطریهای رنگی استفاده نمیکردند. در حال حاضر نیز این این ترکیب سمبل استاندارد معرفی مواد سَمی است. به این دلیل که این سمبل به طور کلی و در بازی بچهها نماد دزدان دریایی است و جنبه منفی مرگ تا حدی دستخوش فضای کودکانه و فانتزی قرار گرفته، در آمریکا نماد دیگری برای توجه به مواد سمی برای کودکان طراحی شده به اسم «آقای یوک».
پرچم دزدان دریایی
جالی راجر اسمی است برای اشکال متنوع پرچم که معرف خدمه و سرنشینان کشتی است که به آن کشتی دزدان دریایی گفته میشود. این پرچم امروزه به شکل استخوانهایی با ترکیب X شکل و جمجمه انسان در زمینه ایی سیاه رنگ مورد توجهاست. این طرح توسط بسیاری از دزدان دریایی مانند کاپیتان «ادوارد انگلند» و «جان تی لر» مورد استفاده قرار میگرفت. بعضی از پرچمها شامل ساعت شنی هم میشد. بقیه سمبلها نشان دهنده مفهوم مرگ در قرون ۱۷ و ۱۸ اروپا بود. طبق شواهد این پرچمها برای ترساندن طعمههای دزدان دریایی و تسخیر کشتی بدون درگیری استفاده میشد. پیامی که این پرچم داشت نشان دهنده شروع درگیری خونین و مواجهه با انسانهایی یاغی و قانون شکن بود. از زمانی که قدرت دزدان دریایی افول کرد، نیروهای جنگجوی بسیاری از این سمبل استفاده کردهاند. در طراحی استخوان ضربدری نوعی در حالتی که نشان دهنده نوعی نشان یا پرچم پیروزی است، نسبت دادن و مورد توجه قرار دادن صفات درنده خویی دزدان دریایی به چشم میخورد. اولین نشانه و مورد ثبت شدهاستفاده از استخوان ضربدری و جمجمه مربوط میشود به ششم دسامبر سال ۱۶۸۷ که به جای نصب بر روی کشتی در خشکی دیده شدهاست. پرچم سیاه پنج سال قبل از اینکه اسم جالی راجر عمومیت پیدا کند شناسایی شد. بر اساس دستاوردهای امروزی تخمین زده میشود که کاپیتان مارتل در سال ۱۷۱۶، ادوارد تیچ، چالز وین و ریچارد ورلی در سال ۱۷۱۸ و هاول دیویس در سال ۱۷۱۹ از پرچم سیاه استفاده کردهاند. در بعضی منابع فرعی اولین ترکیب زمینه سیاه، استخوان ضربدری و جمجمه در سال ۱۷۰۰ توسط «امانوئل وین» گزارش شدهاست. با پایان گرفتن جنگ داخلی اسپانیا در سال ۱۷۱۴ تعدادی از کشتیهای تجاری مسلح به کشتی دزد دریایی تبدیل شدند. همه از پرچمهای سرخ و سیاه استفاده میکردند اما طرحهایی اختصاصی هم به آن اضافه میکردند. برای مثال ادوارد انگلند از سه پرچم استفاده میکرد، پرچمی سیاه رنگ که به تیرک اصلی میآویخت و به تیرک جلوی کشتی نمونه قرمز رنگ را استفاده میکرد و به عنوان نشان و افتخار پرچم ملی انگلستان را مورد استفاده قرار میداد.
استفادههای مدرن
- نیروی دریایی انگلستان: این سمبل در زیردریاییهای انگلستان برای مثال ناو رویال استفاده میشد. - نیروی هوایی ایالات متحده امریکا: در ۴ اسکادران نیروی هوایی آمریکا از سال ۱۹۴۳ این سمبل بر روی دو طرف دم هواپیمای بمب افکن بی ۵۲ نقش بست و در هر اسکادران رنگ زمینه آن متفاوت بود. - جنبشهای طغیان گر - موسیقی - ورزش حرفهای - تجارت
انجمنهای برادری
استخوان ضربدری و جمجمه به عنوان نماد اخوت، برادری و پیمان در انجمنهای برادری، خواهری و بعضی اجتماعهای مخفی که در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم در تعدادی از دانشگاههای آمریکا به وجود آمدند. نمونه بسیار واضع این انجمنها، انجمن جمجمه و استخوانها است که انجمنی مخفی در دانشگاه ییل به حساب میآید. این سمبل با ترکیبهای متنوع برای انجمنها، تیمهای ورزشی و کلابها در آمریکا و اروپا مورد استفاده قرار میگیرد. گروههای برادری دیگری که از این ترکیب به عنوان سمبل گروه یا در مراسم مذهبی از ان استفاده میکنند، مانند درجه و نشان شوالیههای گروههای فراماسونری. در گروههای برادری صیف وسیعی از ترکیب استخوانها و جمجمه به کار گرفته شدهاست که هدف بیشتر این گروهها القاء حس ترس در مخاطب است. در برخی گروهها خشونت و ترس و در برخی مانند فراماسونها سمبل مراسم مذهبی و از منابع مذهبی اخذ شدهاست. در بعضی دیگر از گروهها به منزله عاقبت وخیم و وحشتناک خیانت، فاش کردن اسرار گروه و شکستن سوگند است.
محفل جمجمه و استخوان یک انجمن مخفی است و پایگاه آن از بدو تأسیس تا به امروز در دانشگاه «ییل» در ایالت «کانکتیکات» آمریکا بودهاست. از آنجا که این محفل بسیار اسرارآمیز است و کسی نمیداند
که در جلسات مخفی اعضای آن چه میگذرد، حرفها و شایعههای زیادی پشت سرشان وجود دارد. شاید باور نکنید اما خیلی از حادثههای مهم دنیا از تولید بمب اتم گرفته تا قتل کندی را به تصمیماتی که پشت درهای بسته این انجمن گرفته میشود، نسبت دادهاند.
تولد یک انجمن سری
انجمن جمجمه و استخوان توسط دانشجوی جوانی به نام ویلیام هانتینگتون راسل تأسیس شد. راسل یک سال تمام در آلمان تحصیلکرد و با اعضای فرقههای سری مختلف نشست و برخاست کرد؛ ارتباطی که خیلیها آن را پایه و اساس راهاندازی انجمن میدانند. ویلیام بعد از بازگشت به کشورش دنبال فرصت مناسبی بود تا انجمن مشابهی را تشکیل بدهد. این فرصت در سال ۱۸۳۲ در زمان اختلاف انجمنهای مختلف دانشگاه بر سر اهدای جوایز فصلی به دست آمد. ظاهراً ویلیام راسل برای شرکت در این مراسم (که البته کمی هم سری بوده) دعوت نشده بود. این مسئله برای ویلیام گران تمام شد و او همراه یکی از همکلاسیهایش به نام «الفونسو تافت» رسماً انجمن مستقلی به نام محفل جمجمه و استخوان تأسیس کرد و این، آغاز ماجرای این انجمن اسرارآمیز بود.
انجمن اسرارآمیز
سمبل این انجمن از همان ابتدای تأسیس، تصویر اسکلت یک جمجمه و دو استخوان ضربدری، شبیه علامت دزدان دریایی بود که عدد ۳۲۲ در قسمت پایین این سمبل نوشته شده بود. البته دلیل انتخاب این عدد مثل خیلی از مسائل انجمن، مشخص نیست. عدهای معتقدند عدد ۳۲ اشارهای است به سال تأسیس آن در سال ۱۸۳۲ و عدد دو هم به معنی هیئت دوم است. طرفداران این فرضیه براین باورند که راسل، محفل را مستقیماً طبق عقاید محفلی مشابه در آلمان پایهگذاری کرده بود و آن را دومین هیئت محفل آلمانی میدانست. فعالیت دقیق این انجمن تا به امروز هم کاملاً مشخص نیست اما اینطور گفته شده که پرستش الههای به نام «یولوگیا» و طرح نقشه برای فتح جهان، از جمله فعالیتهای انجمن بوده و هست.
آن سوی دیوارهای انجمن
تعداد اعضای محفل جمجمه و استخوان زیاد نیست، چون این انجمن هر سال فقط ۱۵ عضو میپذیرد. همین مسئله باعث شده که در هر دوره زمانی چیزی بیش از ۸۰۰ عضو زنده در سراسر جهان نداشته باشد.
این انجمن تا به حال هیچ شعبه دیگری نداشته. البته در سال ۱۸۷۰، شعبهای در دانشگاه «وسلیان» به نام محفل جمجمه و استخوان بتا تشکیل شد اما عمر آن دو سال بیشتر طول نکشید، چون در سال ۱۸۷۲ اعضای انجمن جدید به خاطر ایجاد شعبههای بیشتر برای محفل، با انجمن اصلی اختلاف نظر پیدا و به دنبال آن اعلام استقلال کردند. مدتی بعد هم نام انجمن خود را تغییر دادند و کلاً خط مشی خودشان را از محفل اصلی جدا کردند. پذیرفته شدن در محفل اصلاً آسان نیست و ۱۵ عضو از میان ورودیهای هر سال با توجه به تواناییهای خاص و شرایط اجتماعیشان انتخاب میشوند و از آنها برای شرکت در انجمن دعوت میشود. بعد از موافقت فرد، تازه سختیها شروع میشوند و فرد منتخب باید برای نشان دادن لیاقتش یکسری ماموریتهای ویژه انجام بدهد. اینکه این ماموریتها چهچیزی هستند از یک فرد به فرد دیگر فرق میکند ولی معمولاً کارهای عجیب و غیرقابل پیشبینیای هستند؛ از کلوچه فروختن دم در دانشگاه گرفته تا خواندن وسط درس استاد. شایعاتی هم وجود دارد مبنی بر اینکه پس از پذیرش نهایی، به هر عضو جدید ۱۵ هزار دلار تعلق میگیرد!
استخوانهای سخنگو!
بعد از عضوگیری نوبت به برگزاری جلسات میرسد؛ بهتر است بدانید که جلسات مخفی انجمن در ساختمان اصلی آن که «مقبره» نامیده میشود برگزار میشوند. اعضای این انجمن به نام مخصوصی شناخته میشوند. از آنجا که اسم آن محفل جمجمه و استخوان است، پس حتماً میتوانید حدس بزنید که آنها به چه نامی خوانده شوند! بله، به هر عضو محفل«آقای استخوان» گفته میشود. البته از آنجا که چند سالی است محفل عضو مؤنث هم میپذیرد، احتمالاً عنوان «خانم استخوان» هم تا چند وقت دیگر باب میشود! نکته جالب اینجاست که در این محفل تا چند وقت پیش مردسالاری بود؛ یعنی هیچ زنی حق ورود به انجمن سری را نداشت. این درحالی بود که کلاسهای دانشگاه «ییل» از ۱۹۶۹ به صورت مختلط برگزار میشد اما این فضای انجمن اسرارآمیز تا ۱۹ سال پیش همچنان مردانه بود تا اینکه در ۱۹۹۱ قرار شد هفت نفر از ۱۵ عضو انتخابی را دخترها تشکیل بدهند. در این بین بعضی از اعضا با ورود جنس مخالف به محفلشان مخالف بودند. به همین دلیل قفلهای «مقبره» را عوض کردند تا از ورود آنها جلوگیری کنند. در نهایت قرار شد تمام اعضای آن دوره انجمن با یک رأیگیری تکلیف را روشن کنند. در آخر هم رأی به نفع خانمها تمام شد اما یک روز قبل از مراسم عضویت آنها، گروهی به رهبری «ویلیام باکلی» از مقامات قضائی نامهای گرفتند که فعلاً ورود زنان به محفل ممنوع است و قوانین انجمن باید بازنگری شوند. در مقابل، گروهی هم به سرپرستی «جان کری» از حضور زنان در انجمن حمایت میکردند. بحث بین این دو گروه حسابی بالا گرفت و حتی مجله نیویورک تایمز در آن روزها صفحه اول خود را به این خبر اختصاص داد. بالاخره یک سال بعد در ۱۹۹۲ رأیگیری دیگری انجام شد که نتیجهاش پیروزی مجدد خانمها بود و از آن زمان تا به حال، انجمن عضو زن هم میپذیرد.
۱-Skull and crossbones (poison)، www.en.wikipedia.org - مشاهده شده در تاریخ ۱۴/۱/۱۳۹۰ ۲- Skull and crossbones (fraternities and sports)، www.en.wikipedia.org - مشاهده شده در تاریخ ۱۲/۱/۱۳۹۰ ۳- Skull and crossbones (military)، www.en.wikipedia.org - مشاهده شده در تاریخ ۱۲/۱/۱۳۹۰ ۴- The Skull and Bones Society، www.educate-yourself.org - مشاهده شده در تاریخ ۱۲/۱/۱۳۹۰