Мы используем файлы cookie.
Продолжая использовать сайт, вы даете свое согласие на работу с этими файлами.

امواج مو

Подписчиков: 0, рейтинг: 0
یک نمونه از امواج آلفا EEG. این ریتم در فرکانس‌های مشابه ریتم مو رخ می‌دهد، اگرچه نوسانات آلفا در قسمت متفاوتی از مغز تشخیص داده می‌شود.
Left motor cortex highlighted on the brain
قشر حرکتی سمت چپ، یا BA۴، با رنگ سبز در این نمای جانبی نیم‌کره چپ مغز برجسته شده‌است. در این ناحیه ای است که ریتم‌های مو به صورت دوطرفه تشخیص داده می‌شوند.

امواج مو (به انگلیسی: mu waves) یا ریتم‌ها مو که به عنوان موج‌های کمانی نیز شناخته می‌شود، نوعی نوسان عصبی بوده که از الگوهای همزمان فعالیت الکتریکی تعداد زیادی نورون، احتمالاً از نوع هرمی، در بخشی از مغز پدید می‌آید. این ریتم‌ها توسط الکتروانسفالوگرافی (EEG)، مگنتوانسفالوگرافی (MEG) یا الکتروکورتیکوگرافی (ECoG)، در فرکانس ۷٫۵–۱۲٫۵ (در ابتدا ۹–۱۱) هرتز قابل اندازه‌گیری هستند. امواج مو زمانی که بدن از نظر فیزیکی در حالت استراحت قرار دارد، برجسته‌تر هستند. برخلاف موج آلفا، که با فرکانس مشابهی در حال استراحت و پشت سر، روی قشر بینایی، ایجاد می‌شود، ریتم مو روی قشر حرکتی، در نواری تقریباً از گوش تا گوش دیگر (از بالا) قابل اندازه‌گیری است.

زمانی که فرد یک عمل حرکتی را ارادی یا از روی عادت انجام می‌دهد یا انجام یک عمل حرکتی را تجسم کند، ریتم‌های مو سرکوب می‌شوند. به این سرکوب، همگام‌زدایی موج می‌گویند، زیرا شکل‌های موج EEG در اثر فعالیت همزمان تعداد زیادی نورون ایجاد می‌شوند. ریتم مو حتی زمانی که انسان، فرد دیگری را در حال انجام یک عمل حرکتی یا یک حرکت انتزاعی با ویژگی‌های بیولوژیکی مشاهده می‌کند، سرکوب می‌شود. احتمال می‌رود ریتم مو با بخش‌هایی مانند قشر پیشانی مداری، اینسولا، تالاموس، پوتامن، سیگنال‌های سطح اکسیژن خون (BOLD) و نواحی شبکه برجستههمبستگی داشته باشد.

دانشمندانی که تکوین دستگاه عصبی را مطالعه می‌کنند به جزئیات رشد ریتم مو در دوران نوزادی و کودکی و نقش آن در یادگیری اجتماعی علاقه‌مند هستند. تحقیقات نشان می‌دهد امواج مو در تقلید، رشد و شناخت نقش دارند و امکان تعامل اجتماعی از طریق رفتارهای غیر کلامی را برای فرد مؤثر می‌کنند. از آنجایی که گروهی از دانشمندان بر این باورند که اختلال طیف اوتیسم (ASD) به شدت تحت تأثیر سیستم عصبی آینه‌ای بوده، بررسی امواج مو را، به عنوان نشانه ای برای فهم میزان فعالیت نورون‌های آینه‌ای، برای درک بهتر مکانیسم مبتلایان به اوتیسم بیش از پیش مورد اهمیت دانسته‌اند.

پژوهشگران در حال استفاده از ریتم مو برای توسعه فناوری‌های جدید مانند واسط مغز و رایانه (BCI) هستند. این دستگاه‌ها به وسیله ضبط امواج مغزی در قشر حرکتی امکان تعامل رایانه و مغز را فراهم می‌کنند و محققان در تلاش اند با بهره‌گیری از BCIهای هیبریدی و تمرین‌های مختلف واقعیت مجازی، به منظور افزایش هماهنگی و بهره‌وری، روش‌های ارتباطی و وسایلی برای کنترل و هدایت محیط در اختیار افراد ناتوان جسمی و معلولین، قرار دهند.

امواج مو برای اولین بار در سال ۱۹۳۰ توسط محققین مورد بررسی قرار گرفت و عصب‌شناسانی مانند آنری گستو آزمایش‌های متعددی برای درک عملکرد و نقش این امواج انجام داده‌اند و همچنان تحقیقات زیادی برای شناخت کامل ریتم مو صورت می‌گیرد.

نورآناتومی

ریتم مو یک نوسان ۸ تا ۱۳ هرتز در مغز بوده که در نواحی مرکزی پوشاننده قشر حسی حرکتی به وسیله دستگاه‌های الکترودی، مانند EEG و ECoG، و مغناطیسی، مانند MEG، قابل ثبت است. موج مو در محل الکترود Cz همچنین به صورت جانبی در الکتروهای C3 یا C4 (بسته به اینکه کدام حرکت دست یا بازو در مقابل رخ دهد) نوار مغزی دیده می‌شود. اخیراً بحث‌هایی در مورد تمایز بین ریتم مو و ریتم آلفا صورت گرفته، زیرا هر دو فرکانسی یکسان دارند. امواج مو و آلفا تا حد زیادی بر اساس توپوگرافی آنها متمایز گردیده‌اند، به طوری که موج مو از نواحی مرکزی (پوشش قشر حسی حرکتی) و آلفا از نواحی پس سری (روی لوب پس‌سری) سرچشمه می‌گیرد. همچنین بر اساس کارکردهای احتمالی ریتم مو (سیستم آینه‌ای و نظریه ذهن) به نظر می‌آید که این موج بیشتر درگیر موضوعات شناخت و ادراک اجتماعی بوده در حالی که ریتم آلفا به این سیستم‌ها ارتباطی ندارد. مطالعات همگام‌زدایی موج مو، نوسانات بتا را از ۱۳ تا ۳۵ هرتز در نظر گرفته‌اند، زیرا به نظر می‌رسد که ریتم مو از دو قله طیفی در ~۱۰ Hz و ~۲۰ Hz تشکیل شده‌است. موج مو در دوران نوزادی در اوایل چهار تا شش ماهگی قابل تشخیص است، در این بازه زمانی بیشینه فرکانس این موج می‌تواند تا ۵٫۴ هرتز نیز باشد. در سال اول زندگی یک افزایش سریع در بیشینه فرکانس به وجود می‌آید و در دو سالگی فرکانس به‌طور معمول به ۷٫۵ هرتز می‌رسد. بیشینه فرکانس موج مو با افزایش سن بالاتر می‌رود تا زمانی که فرد بالغ شده و فرکانس نهایی بین ۸ تا ۱۳ هرتز قابل اندازه‌گیری است. این فرکانس‌های متفاوت به‌عنوان فعالیتی در اطراف شیار مرکزی، در قشر رولاندیک اندازه‌گیری می‌شوند.

نوروفیزیولوژی

ریتم مو در شرایط پایه و فعال
شرایط وضعیت بدن نورون‌ها فرکانس موج مو
پایه در حالت استراحت در حال شلیک همزمان بالا
فعال در اندیشه یا انجام حرکت شلیک به صورت نامنظم پایین

در حالت استراحت، فعالیت قشر حسی حرکتی به صورت همزمان انجام می‌شود، اما در حین اجرای عمل (قشر حرکتی) یا تحریک حواس (قشر حسی) همزمانی آن تغییر می‌کند و فعالیت صورت گرفته منعکس کننده تغییرات در قشر مغز است. به‌طور معمول، مطالعات همگام‌زدایی مو به وسیله EEG، توان مو را در شرایط پایه (به عنوان مثال، هنگامی که دست‌ها ساکن اند) با یک شرایط فعال (به عنوان مثال، انجام کار یا مشاهده اعمال دیگران) مقایسه می‌کنند؛ کاهش توان امواج مو در مناطق مرکزی در شرایط فعال در مقایسه با شرایط پایه نشان می‌دهد که ریتم مو با انجام/مشاهده اعمال رابطه معکوس دارد. در شرایط پایه نورون‌های قشر حسی حرکتی به دلیل شلیک همزمان میزان فرکانس ریتم مو را بالا نشان می‌دهد، اما با قصد حرکت یا مشاهده عملِ فرد دیگر همزمانی تغییر و فرکانس ریتم مو کاهش می‌یابد.

Mu_rhythm_and_its_supression_model
وضعیت ریتم مو در شرایط پایه (a) و فعال (b) نشان داده شده‌است. سلول‌های پررنگ نشان دهنده شلیک نورون‌ها هستند. در شرایط پایه، شرکت‌کننده بدون حرکت می‌نشیند. هنگامی که افراد در حال استراحت هستند، سلول‌های قشر حسی حرکتی با هم شلیک می‌کنند که منجر به قدرت بالاتر در فرکانس مو می‌شود. اما در شرایط فعال، از شرکت‌کننده خواسته می‌شود حرکت کند تا فعالیت قشر حرکتی ایجاد شود. این مسئله سبب کاهش قدرت مو و شلیک سلول‌های حسی-حرکتی خارج از ردیف خود می‌شود. تغییر در توان موج مو با کم کردن دوره پایه از دوره فعال نمایه می‌شود. مقدار منفی (سرکوب) نشان دهنده درگیری قشر حرکتی است.

در مطالعات مدولاسیون EEG-fMRI از قشر حسی حرکتی ریتم مو، سیگنال‌های وابسته به سطح اکسیژن خون (BOLD) که از قشر مرکزی و حرکتی مکمل دریافت می‌شد با موج مو همبستگی منفی داشتند؛ این موضوع نشان می‌دهد در زمان کمبود سطح اکسیژن، برای مثال در زمان فعالیت جسمانی زیاد، امواج مو بیشتر تقویت می‌شوند. علاوه بر بخش‌های فوق، برخی از آزمایش‌های نشان می‌دهد قشر پیشانی مداری، اینسولا، تالاموس، پوتامن و نواحی شبکه برجسته با امواج مو همبستگی مثبت دارند.

شبکه برجسته مجموعه‌ای از بخش‌های مغزی است که مشخص می‌کند چه رویدادها و محرک‌های خارجی و داخلی برای ما مهم‌تر بوده و نیاز به توجه، حافظه فعال و منابع حرکتی بیشتری است. نتایج نشان می‌دهد که در مراحل اولیه تشخیصِ اهمیت رویداد و تصمیم‌گیری ادراکی، زمانی که شبکه برجسته فعال می‌گردد، سیستم حرکتی بدون فعالیت می‌شود؛ مطالعات رفتاری و تحریکی نیز یک نوع واکنش انجمادی در سیستم حرکتی را شناسایی کرده‌اند که افرادِ در معرض ورودی‌های برجسته، مانند محرک‌های صریح جنسی، تصاویر هیجان‌انگیز یا حتی زبان بدن ترسناک از خود بروز می‌دهند. آزمایش‌های تحریک مغناطیسی مغز، کاهش زودهنگام تحریک پذیری در سیستم حرکتی در افرادی که در معرض محرک‌های ترسناک قرار گرفته‌اند، را نشان داد. همچنین به‌طور واضح تر، یک مطالعه fMRI، همبستگی منفی اینسولا قدامی، جزء اصلی شبکه برجسته، با قشر حسیِ پیکریِ افراد در حالت استراحت را نمایان کرد؛ از این رو انتظار می‌رود، سیگنال سطح اکسیژن خونِ ایجاد شده از شبکه برجسته می‌تواند با قدرت ریتم مو همبستگی مثبت داشته باشد.

یک تصور دیرینه در بین برخی از محققان این است که نوسانات مغز در اثر فعالیت مکرر تالاموکورتیکال (تحت تأثیر فعالیت تالاموس) پدید می‌آیند. فعالیت ریتمیک تالاموس اغلب قبل از قشر مغز آغاز و پس از آن پایان می‌یابد (این الگوی هرگز به صورت معکوس رخ نمی‌دهد) و قشر مغز معمولاً از طریق برآمدگی‌های کورتیکوتالاموسی، بازخورد تالاموس را برای تعدیل پاسخ‌های آن یا همگام‌سازی امواج در مقیاس بزرگ، دریافت می‌کند. علاوه بر این، فعالیت ریتم موی قشری در اثر فعالیت نوسانی ریتم موی تالاموسی، چند صد میلی ثانیه مشاهده می‌شود در حالی که فعالیت موی قشری در غیاب فعالیت مو تالاموسی ایجاد نمی‌گردد. این مسئله نشان می‌دهد فعالیت تالاموس به‌طور مثبت با توان مو همراه بوده و با این تصور که ریتم حسی حرکتیِ EEG منشأ تالاموسی دارد، موافق است. با این حال، بررسی رابطه زمانی بین قشر و تالاموس در محدوده ریتم مو نیازمند وضوح زمانی و آزمایش‌های بیشتری است.

توسعه و تحقیق

یکی از فواید امواج مو بررسی فعالیت مغز کودکان است. سرکوب ریتم مو نشان می‌دهد، در عالم واقع، کودک در حال انجام یا مشاهده چه فعالیتی است. این تشخیص معمولاً در شبکه‌های لوب پیشانی و آهیانه صورت می‌پذیرد؛ برای مثال نوسان ایجاد شده در زمان استراحت در طی مشاهده اطلاعات حسی مانند صداها یا مناظر، معمولاً در ناحیه پیشانی- آهیانه‌ای (بخش حرکتی) سرکوب می‌شود. تصور بر این است که امواج مو، توانایی رشد کودک برای تقلید را نشان می‌دهند. توانایی تقلید از اهمیت بالایی برخوردار بوده زیرا نقش حیاتی در آموزش و رشد مهارت‌های حرکتی، استفاده از ابزار و درک اطلاعات سببی از طریق تعامل اجتماعی ایفا می‌کند. تقلید در رشد مهارت‌های اجتماعی و درک نشانه‌های غیرکلامی ضروری است. روابط سببی را می‌توان از طریق یادگیری اجتماعی بدون نیاز به تجربه دست اول ایجاد کرد. در اجرای عمل، امواج مو هم در نوزادان و هم در بزرگسالان قبل و بعد از اجرای یک کار حرکتی و همگام‌زدایی همراه با آن وجود دارد. با این حال، در زمان اجرای یک عمل هدف مند، نوزادان نسبت به بزرگسالان درجه بالاتری از عدم هماهنگی را نشان می‌دهند. درست مانند اجرای کنش، در حین مشاهده عمل، امواج مو در نوزادان نه تنها ایجاد همگام‌زدایی را بلکه با میزانی بیشتر از آنچه در بزرگسالان مشاهده می‌شود، نشان می‌دهند. این تمایل برای تغییر در درجه همگام‌زدایی، به جای تغییرات واقعی در فرکانس، معیاری برای رشد موج مو در سراسر بزرگسالی می‌شود، اگرچه بیشترین تغییرات در طول سال اول زندگی رخ می‌دهد. درک مکانیسم‌هایی که بین ادراک کنش و اجرا در اولین سال‌های زندگی مشترک است، پیامدهایی برای رشد زبان دارد. یادگیری و درک اعضای جامعه از طریق تعامل اجتماعی و تقلید حرکات و همچنین صداهای مصوت ناشی می‌شود. به اشتراک گذاشتن تجربه حضور در یک موقعیت یا رویداد با شخص دیگر می‌تواند نیروی قدرتمندی برای رشد زبان باشد.

نورون‌های آینه‌ای

نوزاد یک ماکاک در حال تقلیدِ در آوردن زبان

نورون آینه‌ای از دسته ای از نورون‌ها تشکیل شده‌است که اولین بار در دهه ۱۹۹۰ در میمون‌های ماکاک مورد مطالعه قرار گرفت. مطالعات مجموعه‌ای از نورون‌ها را نشان دادند که وقتی این میمون‌ها وظایف ساده‌ای را انجام می‌دهند یا دیگران را در حال انجام کارهای ساده مشابه می‌بینند، پیام الکتریکی شلیک می‌کنند. این مسئله نشان می‌دهد که این نورون‌ها ممکن است در نقشه‌برداری از حرکات دیگران در مغز، بدون اینکه واقعاً حرکات را انجام دهند، نقش داشته باشند. این مجموعه نورون‌ها نورون‌های آینه‌ای نامیده می‌شوند و با هم سیستم عصبی آینه‌ای را تشکیل می‌دهند. امواج مو با شلیک این نورون‌ها سرکوب می‌شوند، پدیده ای که به محققان اجازه می‌دهد تا فعالیت نورون‌های آینه‌ای را در انسان مطالعه کنند. شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد نورون‌های آینه‌ای در انسان و همچنین در حیوانات غیرانسان وجود دارد.شکنج دوکی‌شکل راست، لوبول جداری تحتانی چپ، لوب آهیانه‌ای راست و شکنج فرونتال تحتانی چپ ممکن است در ایجاد این سیستم نقش داشته باشند. با این حال، اطلاعات کمی در مورد چگونگی کارکرد و ساختار این سیستم در طول عمر وجود دارد، زیرا بیشتر مطالعات انسانی منحصراً بر روی نوزادان، بزرگسالان جوان یا مبتلایان به اختلال طیف اوتیسم متمرکز بوده‌است؛ بنابراین، معلوم نیست که آیا سیستم آینه نسبت به رشد معمولی بدن تغییر می‌کند یا عملکرد مشابه در افراد مسن تر وجود دارد یا خیر. با وجود مخالفت‌هایی که برخی از عصب‌شناسان داشته‌اند محققانی همچون راماچاندران بر این باورند که سرکوب موج مو می‌تواند نتیجه فعالیت نورون آینه‌ای در سراسر مغز باشد و نشان‌دهنده یک پردازش یکپارچه سطح بالاتر از فعالیت نورون آینه‌ای است. آزمایش‌ها بر روی میمون‌ها (با استفاده از تکنیک‌های اندازه‌گیری تهاجمی) و انسان (با استفاده از EEG و fMRI) نشان می‌دهد که این نورون‌های آینه‌ای نه تنها در حین انجام وظایف حرکتی اولیه شلیک می‌کنند، بلکه دارای اجزایی هستند که با قصدِ حرکت سروکار دارند. شواهدی دربارهٔ نقش مهم نورون‌های آینه‌ای در انسان وجود دارد، و امواج مو ممکن است هماهنگی سطح بالایی از نورون‌های آینه‌ای را نشان دهد.

اوتیسم

اوتیسم اختلالی است که با نقایص اجتماعی و ارتباطی همراه است. تا به حال علت منفردی برای اوتیسم شناسایی نشده، اما نقش موج مو و سیستم عصبی آینه‌ای به‌طور خاص در این اختلال مورد مطالعه قرار گرفته‌است. در یک فرد به‌طور معمول در حال رشد، سیستم نورون آینه‌ای زمانی فعال می‌شود که خود یا دیگران را در حال انجام یک کار تماشا کند. در افراد مبتلا به اوتیسم، نورون‌های آینه‌ای تنها زمانی که خود فرد کار را انجام دهد، فعال می‌شوند (و در نتیجه امواج مو سرکوب می‌شوند). این یافته باعث شده‌است که برخی از دانشمندان، اوتیسم را به عنوان درک اختلال از نیات و اهداف افراد دیگر به دلیل مشکلات سیستم عصبی آینه‌ای ببینند. این کمبود می‌تواند مشکلات افراد مبتلا به اوتیسم را در برقراری ارتباط و درک دیگران توضیح می‌دهد. در حالی که بیشتر مطالعات عصبی آینه‌ای و امواج مو در افراد مبتلا به اوتیسم بر روی کارهای حرکتی ساده متمرکز شده‌است، برخی از دانشمندان حدس می‌زنند که این آزمایش‌ها را می‌توان گسترش داد تا نشان دهد که مشکلات سیستم عصبی آینه‌ای زمینه‌ساز اختلالات شناختی و اجتماعی هستند.

میزان فعال‌سازی fMRI در شکنج فرونتال تحتانی با افزایش سن در افراد مبتلا به اوتیسم (به استثنای سنین رشد) افزایش می‌یابد. علاوه بر این، افزایش فعالیت این امواج با مقادیر توانایی تماس چشمی و مهارت‌های اجتماعی بهتر در افراد اوتستیک همراه بوده‌است. دانشمندان معتقدند شکنج فرونتال تحتانی یکی از همبستگی‌های عصبی اصلی با سیستم عصبی آینه‌ای در انسان است و اغلب به نقص‌های مرتبط با اوتیسم مربوط می‌شود. این یافته‌ها نشان می‌دهد که سیستم عصبی آینه‌ای می‌تواند در افراد مبتلا به اوتیسم غیرعملکردی نباشد، اما در زمان رشد، غیرطبیعی است. این اطلاعات برای رشد تعاملات اجتماعی حائز اهمیت بوده زیرا امواج مو می‌توانند مناطق مختلف فعالیت نورون آینه‌ای را در مغز یکپارچه کنند. مطالعات دیگر تلاش‌هایی را برای تحریک آگاهانه سیستم نورون آینه‌ای و سرکوب امواج مو با استفاده از نوروفیدبک (نوعی بیوفیدبک ارائه شده از طریق رایانه‌هایی که ضبط‌های زمان واقعی فعالیت مغز را تحلیل می‌کنند، در این مورد EEG امواج مو) ارزیابی کرده‌اند. این نوع درمان هنوز در مراحل اولیه اجرا برای افراد مبتلا به اوتیسم است و پیش‌بینی‌های متناقضی برای موفقیت دارد.

نظریه ذهن

درک وضعیت روانی دیگران مانند باورها، عواطف و احساسات از طریق بیان تجربه و رفتار، حوزه ای از شناخت اجتماعی است که نظریه ذهن نامیده می‌شود. نظریه ذهن ممکن است سیستم نورون آینه‌ای و همچنین سایر فرایندها مختلف مغزی برای مثال بخش‌های مرتبط با شناخت و عاطفه را درگیر کند. نواحی مغزی که اغلب در تئوری ذهن نقش دارند، قشر پیش‌پیشانیِ میانی (mPFC)، شیار گیجگاهی فوقانی/ شکنج گیجگاهی فوقانی (STS/STG)، اتصال گیجگاهی (TPJ) و قطب‌های زمانی (TP) هستند. اگرچه هیچ مطالعه قبلی رابطه ای بین این نواحی و ریتم مو را گزارش نکرده‌است، با توجه به شباهت بین مکانیسم نورون آینه‌ای و نظریه ذهن، انتظار می‌رود سیگنال‌های سطح اکسیژن خون در نواحی فعال تئوری ذهن و قدرت مو همبستگی معکوس داشته باشند. نشان داده شده‌است که ریتم مو، مشابه ریتم آلفای بصری، به صورت مستقیم توسط توجه دیداری فضایی تعدیل می‌شود. این مسئله احتمال ارتباط معکوس نواحی کنترل توجه شامل شیار داخل جداری و میدان چشمی پیشانی و قشر سینگولیت میانی (MCC)، که نقش مهمی در شکل‌گیری ذهنیت دارد، را با ریتم مو نشان می‌دهد.

واسط مغز و رایانه

Brain-computer_interface_experiment
آزمایش رابط مغز و کامپیوتر: شرکت‌کننده (سمت چپ) کلاه EEG بر سر دارد. فعالیت مغز او (راست) ضبط و تفسیر می‌شود تا مکان نما را روی صفحه نمایش (وسط) هدایت کند.

واسط مغز و رایانه (BCI) یک فناوری در حال توسعه است که پزشکان امیدوارند روزی استقلال و عاملیت بیشتری را برای معلولان جسمی شدید به ارمغان آورد. این فناوری این پتانسیل را دارد که به افراد دارای مشکلات فلج تقریباً کامل یا کلی، مانند مبتلایان به تتراپلژی (کوادری پلژی) یا اسکلروز جانبی آمیوتروفیک پیشرفته (ALS)، کمک کند. BCIها به منظور کمک در برقراری ارتباط یا حتی جابجایی اشیاء مانند صندلی چرخدار موتوری، پروتزهای عصبی یا ابزارهای رباتیک در نظر گرفته شده‌اند. تعداد کمی از این فناوری‌ها در حال حاضر توسط افراد دارای معلولیت به‌طور منظم استفاده می‌شوند، اما انواع متنوعی در سطح آزمایشی در حال توسعه هستند. یک نوع BCI از «همگام‌زدایی مرتبط با رویداد» (ERD) ریتم مو به منظور کنترل رایانه استفاده می‌کند. این روش نظارتی فعالیت مغز، از سازکار بیولوژیکی استفاده می‌کند که وقتی گروهی از نورون‌ها در حالت استراحت هستند، تمایل دارند همزمان با یکدیگر شلیک کنند؛ هنگامی که فرد به تصور حرکت (یک «رویداد») دعوت می‌شود، همگام‌زدایی حاصل (گروهی از نورون‌هایی که در امواج همزمان شلیک می‌کردند، اکنون در الگوهای پیچیده و خاصی شلیک می‌کنند) می‌تواند به‌طور قابل اعتمادی توسط رایانه شناسایی و تجزیه و تحلیل شود. کاربرانِ چنین رابطی در تجسم حرکات، به‌طور معمول پا، دست، یا زبان، آموزش دیده‌اند، زیرا هر کدام از حرکات در مکان‌های متفاوت همونکولوس قشری قرار دارند و بنابراین با الکتروانسفالوگرافی (EEG) یا الکتروکورتیکوگرافی (ECoG) ضبط الکتریکی فعالیت قشر حرکتی را انجام می‌دهند.در این روش، رایانه‌ها بر الگوی معمولی موج مو ERD در مقابل حرکت تجسمی ترکیب شده با همگام‌زدایی مرتبط با رویداد (ERS) در بافت مغز نظارت می‌کنند. الگوی جفتی فوق با تمرین تشدید می‌شود؛ این تمرین‌ها اغلب اوقات به شکل بازی‌هایی صورت می‌گیرد که برخی از آنها از واقعیت مجازی استفاده می‌کنند. برخی از محققان دریافته‌اند که بازی‌های واقعیت مجازی به‌ویژه در دادن ابزارهایی به کاربر برای بهبود کنترل الگوهای موج موی او مؤثر هستند. روش ERD را می‌توان با یک یا چند روش دیگر برای نظارت بر فعالیت الکتریکی مغز ترکیب کرد تا BCI هیبریدی ایجاد کند، که اغلب انعطاف‌پذیری بیشتری نسبت به BCI که از هر روش نظارتی استفاده می‌کند، ارائه می‌دهد.

تاریخچه

امواج مو از دهه ۱۹۳۰ مورد مطالعه قرار گرفته‌است. به این امواج ریتم ویکِت نیز می‌گویند زیرا امواج مو در EEG، گرد و شبیه ویکت‌های کروکت هستند. در سال ۱۹۵۰، آنری گستو و همکارانش نوسان این امواج را نه تنها در حین حرکاتِ فعال سوژه‌هایشان، بلکه در زمانی که آزمودنی‌ها، اعمال انجام شده توسط شخص دیگری را مشاهده می‌نمودن، گزارش کردند. این نتایج بعداً به وسیله آزمایش‌های دیگر مانند بررسی ساختارهای عصبی با استفاده از شبکه‌های الکترود ساب دورال (زیر سخت‌شامه‌ای) در بیماران صرعی مورد تأیید قرار گرفت. مطالعه اخیر در بیماران نشان داد مشاهده یک حرکت در شخص دیگر سبب فعال شدن بخش‌های مربوط به همان اندام حرکتی در دستگاه عصبی پیکری می‌شود و امواج مو را سرکوب می‌کند. همچنان آزمایش‌های بیشتر نیز برای روشن نمودن مکانیسم عمل این نورون‌ها با تصور اعمال یا مشاهده غیرفعال حرکت بیولوژیکی نقطه-نور صورت می‌پذیرد.

جستارهای وابسته

امواج مغزی

یادداشت‌ها

واژه‌نامه

پیوند به بیرون


Новое сообщение