Продолжая использовать сайт, вы даете свое согласие на работу с этими файлами.
کشتار خانیونس
کشتار خان یونس | |
---|---|
بخشی از بحران سوئز | |
موقعیت | خانیونس، نوار غزه |
تاریخ | ۳ نوامبر ۱۹۵۶ |
هدف | روستاییان عرب عرب اعضای مشکوک فدایی فلسطین |
گونه حمله |
کشتار |
کشتهها | ۲۷۵+ (بر اساس گزارش آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک (اونروا)) |
مرتکبان | ارتش اسرائیل |
کشتار خان یونس در ۳ نوامبر ۱۹۵۶ در شهر فلسطینی خان یونس و اردوگاه پناهندگان با همین نام در نزدیکی آن در نوار غزه در جریان بحران سوئز رخ داد.
به گفته بنی موریس در جریان عملیات نیروهای دفاعی اسرائیل برای بازگشایی تنگههای تیران در محاصره مصر، سربازان اسرائیلی دویست فلسطینی را در خان یونس و رفح تیرباران کردند. به گزارش کتاب مثلث سرنوشت اثر نوام چامسکی به نقل از دونالد نف، ۲۷۵ فلسطینی در جستجوی وحشیانه خانه به خانه برای فداییان کشته شدند (در حالی که گفته میشود ۱۱۱ نفر دیگر در رفح کشته شدهاند).
مقامات اسرائیلی میگویند که سربازان ارتش اسرائیل با شبه نظامیان محلی مواجه شدند و نبرد درگرفت. سرهنگ ارتش اسرائیل، میر پائیل به آسوشیتدپرس گفت: «هرگز چنین درجه ای از کشتن وجود نداشت. کسی کشته نشد. من آنجا بودم. من از هیچ کشتاری خبر ندارم.»
گزارش سازمان ملل متحد
در ۱۵ دسامبر ۱۹۵۶ گزارش ویژه مدیر آژانس امداد و کاریابی سازمان ملل متحد برای پناهندگان فلسطینی در خاور نزدیک که دوره ۱ نوامبر ۱۹۵۶ تا اواسط دسامبر ۱۹۵۶ را پوشش میداد، به مجمع عمومی سازمان ملل ارائه شد. این گزارش هر دو سوی «حادثه خان یونس» را بیان میکند. یادداشتهای مدیر یک واقعه مشابه، یعنی کشتار رفح بلافاصله پس از اشغال آن شهر را نیز تصدیق میکند. بر اساس گزارش آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک، که فهرستی معتبر از افرادی را که در ۳ نوامبر کشته شدهاند گردآوری کردهاست، حدود ۲۷۵ نفر در آن روز کشته شدند.
اردوگاه پناهندگان
گزارشهای ضدونقیضی از درگیری میان دو گروه از مردم در مجاورت اردوگاه خان یونس که پناهندگان آواره فلسطینی را در خود جای داده بود، نیز گزارش شد. عبدالله الحورانی مسئول سازمان آزادیبخش فلسطین در زمان کشتار در اردوگاه بود. او بیان کرد که مردان از خانههایشان بیرون برده شده و توسط نیروهای دفاعی اسرائیل تیرباران شدند. خود حورانی به یاد دارد که بدون آسیب از اعدام خودسرانه جان سالم به در برده و فرار کردهاست.
بعد از حادثه
مقررات منع رفت و آمد بر شهروندان غزه مانع از آن شد که اجساد هم روستاییان خود را تحویل بگیرند و آنها را در طول شب در منطقه پراکنده کردند. قربانیان زخمی تیراندازی توسط کمیته بینالمللی صلیب سرخ برای مداوا به شهر غزه منتقل شدند. اسرائیل در برابر فشارهای بینالمللی، در مارس ۱۹۵۷ از غزه و سینا خارج شد. مدت کوتاهی بعد، یک گور دسته جمعی در مجاورت خان یونس کشف شد که حاوی اجساد با طناب بسته شده چهل مرد فلسطینی بود که از ناحیه پشت سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند.
منابع فلسطینی تعداد کشتگان را ۴۱۵ نفر به اضافه ۵۷ نفر دیگر که مجهول الهویه بوده یا ناپدید شدهاند، ذکر کردهاند. به گفته عبدالعزیز رنتیسی - رهبر حماس در سالهای بعد - که در زمان حادثه یک کودک ۸ ساله و شاهد اعدام عمویش بود، ۵۲۵ تن از اهالی غزه توسط ارتش اسرائیل «با قساوت» کشته شدند.
سرباز اسرائیلی مارک گفن در بحران سوئز در غزه خدمت میکرد. در سال ۱۹۸۲، گفن که روزنامهنگار شده بود، مشاهدات خود از قدم زدن در شهر بلافاصله پس از کشتار را منتشر کرد. او در روایت خود از خان یونس پس از اشغال میگوید: «در چند کوچه ما اجساد غرق در خونی را دیدیم که روی زمین پخش شده بودند، سرهایشان متلاشی شده بود. هیچکس مراقب انتقال آنها نبود. وحشتناک بود گوشه ای ایستادم و بالا آوردم. نمیتوانستم به منظره یک کشتارگاه انسانی عادت کنم.»
در سال ۲۰۰۹ جو ساکو روزنامهنگار طنز آمریکایی، گزارشی در ۴۱۸ صفحه از کشتار در خان یونس و رفح با عنوان پاورقیها در غزه منتشر کرد. این رمان گرافیکی به شدت بر گزارشهای شاهدان عینی که مستقیماً بازیابی شده، تکیه میکند. الکساندر کاکبورن با مرور این کار برای نیویورک تایمز نوشت: «او به تنهایی به عنوان یک خبرنگار-کاریکاتوریست ایستادهاست؛ زیرا توانایی او در بیان یک داستان از طریق هنرش با گزارش تحقیقی با بالاترین کیفیت ترکیب شدهاست». او همچنین اظهار داشت: «این دشوار است که تصور کنید هر نوع روزنامهنگاری دیگری چگونه میتواند این رویدادها را بسیار جذاب کند.»
ساکو اعتراف میکند که از یک طرف جانبداری میکند و مینویسد: «من به عینیت آنگونه که در روزنامهنگاری آمریکایی انجام میشود اعتقادی ندارم. من ضد اسرائیلی نیستم… فقط خیلی معتقدم که از نقطه نظر فلسطینی عبور کنم.» خوزه آلانیز، استادیار ادبیات تطبیقی در دانشگاه واشینگتن، گفت که ساکو از روشهای ظریف برای تحت تأثیر قراردادن خواننده استفاده میکند تا طرف فلسطینی بیشتر قربانی و اسرائیلیها بیشتر تهدیدآمیز به نظر برسند. در سال ۲۰۱۰ بخشی از شبکه خبری پرس تیوی مراسم پنجاه و چهارمین سالگرد یادبود حادثه را در محل یکی از کشتارهای دسته جمعی به تصویر کشید.
داستان پاورقیها در غزه
در سال ۱۹۵۶ جمال عبدالناصر رئیسجمهور مصر تصمیم گرفت کانال سوئز را - به عنوان یک آبراه مهم که اجازه جریان تجارت از و به دریای مدیترانه با اقیانوس هند از طریق دریای سرخ را میداد- ملی کند. بریتانیا، فرانسه و اسرائیل در ملاقاتی سری در سور فرانسه در ۲۴ اکتبر توافق کردند که حمله ای سه جانبه علیه مصر انجام دهند. این حمله با حمله اسرائیل به مواضع مصر در شبه جزیره سینا در ۲۹ اکتبر آغاز شد. یک روز پس از آن، انگلیس و فرانسه برای اسرائیل و مصر یک اولتیماتوم ارائه کردند که قرار بود دستاویزی برای عملیات بعدی هر دو قدرت به منظور مداخله و حفاظت از کانال سوئز باشد. ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در ۳۰ اکتبر خواستار پایان دادن به خصومتها و عقبنشینی نیروهای اسرائیل به خط آتشبس شدند. یک روز بعد نیروهای دریایی فرانسه رفح را بمباران کردند؛ در حالی که نیروی هوایی ارتش عراق بمباران فرودگاههای مصر را انجام داد. اسرائیل ادعا کرد که تا اول نوامبر رفح را فتح کرده و خود شروع به گلولهباران نوار غزه کرد. با توجه به اعمال حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد توسط فرانسه و انگلیس، این دو قدرت بزرگ مجبور به دریافت قطعنامه ای در این زمینه قبل از مجمع عمومی شدند که به نحو مقتضی در ۲ نوامبر - همان روزی که مصر کنترل شبه جزیره سینا و حمله به غزه تحت اشغال مصر از طریق شهر رفح را از دست داد - آتشبس را تصویب کرد. در ساعات اولیه آن روز ارتش اسرائیل فاش کرد که از هویت فدائیان اطلاع دارد و آنها را به خاطر حمله به اسرائیل مجازات میکند و مردم غیرنظامی جملگی مسئول چنین حملاتی خواهند بود. در نتیجه حدود ۱۵۰۰ فدایی به همراه خویشاوندان خود در جستجوی پناهگاه از نوار به کرانه باختری، حبرون و جاهای دیگر یا با قایقرانی به مصر فرار کردند. پس از کشتن یا دستگیری همه شبه نظامیان مخالف در دو مرکز جمعیتی اخیر، نیروهای دو سر نوار در ۳ نوامبر در خان یونس ملاقات کردند. در مقابل تسلیم سریع نیروهای مصری در غزه، پادگان خان یونس به فرماندهی ژنرال یوسف العرودی مقاومت سختی کرد. اسرائیل با بمباران و گلولهباران توپخانه به شهر پاسخ داد که منجر به تلفات سنگین غیرنظامیان شد و نیروهای همراه با ستون زرهی شهر را در ۳ نوامبر تصرف کردند.
مردان مشکوک به حمل سلاح فوراً در خانه یا محل کار خود اعدام شدند؛ حال آن که همه مردان ۱۵ تا ۶۰ ساله با اجبار احضار شدند. سپس دو کشتار از غیرنظامیان صورت گرفت. اولین مورد زمانی رخ داد که شهروندان پس از اجبار به صف کشیدن در برابر دیوار کاروانسرای قدیمی عثمانی در میدان مرکزی شهر، با مسلسل تیرباران شدند. بر اساس خاطرات شفاهی جمعآوری شده توسط جو ساکو، ساکنان محلی ادعا میکنند که تعداد فلسطینیهای کشته شده در این عملیات بالغ بر ۱۰۰ نفر بودهاست. کشتار دیگر در اردوگاه پناهندگان خان یونس رخ داد. هدف اسرائیل از بین بردن فدائیان غزه بود؛ اگرچه این کشتارها عمدتاً در حق غیرنظامیان صورت گرفت. به گفته ژان پییر فیلیو، فرایند شناسایی «فدائیان» دقیق نبود. داشتن یک عکس از ناصر روی دیوار برای مظنون شدن یا دستگیر شدن - به دلیل تشابه نام فرد با شخصی در لیست مظنونین شین بت - کافی بود. گهگاه کودکان محلی در مناطقی که مشکوک به کمین تک تیراندازان بوده یا ممکن بود بمبگذاری شده باشند، به عنوان سپر انسانی مورد استفاده قرار میگرفتند.
بر اساس روایتی از یک فدایی فراری به نام صالح شبلق، نیروهای اسرائیلی صبح روز ۳ نوامبر در شهر قدم زده و مردان را مجبور به ترک خانههای خود میکردند یا در جایی که آنها را مییافتند به سویشان شلیک میکردند. در سال ۲۰۰۳ شبلق به ساکو گفت که همه پیرمردها، زنان و کودکان از منازلشان بیرون برده شدند. سربازان اسرائیلی پس از خروج، بقیه مردان جوان را با شلیک گلوله به رگبار بستند. ظاهراً ساکنان مرد بزرگسال خیابان جلال در مرکز خان یونس به صف کشیده شده و از مواضع ثابت با مسلسلهای سبک برن به سویشان شلیک شدهاست. تیراندازی به طرز عجیبی صورت گرفته بود؛ تا جایی که بوی تعفن کوردیت فضا را فرا گرفته بود.
جستارهای وابسته
پیوند به بیرون
- امیرا هاس (11 فوریه 2010). "یک خط نازک سیاه". هاآرتص. Retrieved 2022-11-10.