Продолжая использовать сайт, вы даете свое согласие на работу с этими файлами.
نهنگ
نهنگ | |
---|---|
نهنگ گوژپشت | |
ردهبندی علمی | |
فرمانرو: | جانوران |
شاخه: | طنابداران |
رده: | پستانداران |
زیررده: | جفتداران |
راسته: | آببازسانان |
نَهَنگ که به آن وال یا بالِن (به فرانسوی: baleine) نیز گفته میشود، جانوری جفتدار از پستانداران دریایی متعلق به بومسازگان آبی است که پراکندگی بالایی دارد. نهنگها بهصورت غیررسمی، در زیرگروه آببازسانان قرار میگیرند و به همراه دلفینها و گرازماهیها در گروه جفتسمسانان قرار دارند. نزدیکترین پستاندار زنده به خانوادهٔ این جانوران، اسب آبی است که نزدیک به ۴۰ میلیون سال پیش از آنها جدا شدهاست. نهنگها دارای دو راستهٔ اصلیاند: نهنگان بیدندان و نهنگان دنداندار. گمان میرود که این دو گروه، ۳۴ میلیون سال پیش از یکدیگر جدا شده باشند. در حال حاضر هشت تیره از نهنگها بر روی کره زمین زندگی میکنند: بزرگبالهایان، نهنگ شکار، نهنگددان، تکدندانان، شاهنهنگیان، نهنگمنقاریان، نهنگ خاکستری و کوچکعنبریان.
نهنگها جانوران اقیانوسی هستند. آنها در دریا غذا میخورند، جفتگیری میکنند، بچه به دنیا میآورند و بزرگ میشوند. زندگی آنها چنان به محیط دریا گره خورده که در خشکی زنده نمیمانند. بزرگی یک نهنگ میتواند از ۲٫۶ متر و ۱۳۵ کیلوگرم (نهنگ عنبر کوتوله) تا ۲۹٫۹ متر و ۱۹۰ هزار کیلوگرم (نهنگ آبی) تغییر کند. برخی گونههای نهنگ دارای دودیسی جنسیاند؛ یعنی جنس ماده از جنس نر بزرگتر است. نهنگهای بیدندان شمار زیادی والانه دارند که یک ساختار شانه مانند دارد و با عبور آب از میان آن کریلها و پلانکتونها به دام میافتند و نهنگ آنها را میخورد. اما نهنگهای دنداندار، دندانهایی مخروطی دارند که برای گرفتن ماهی یا ماهی مرکب طراحی شدهاست. نهنگهای بیدندان توان بویایی بسیار قوی دارند، درحالی که نهنگهای دنداندار توان شنوایی بسیار خوبی دارند. شنوایی آنها هم برای خشکی و هم برای آب بسیار کارامد است.
نهنگها برای تنفس پیوسته باید به سطح آب بیایند. با این وجود، آنها میتوانند برای مدت طولانی زیر آب باقی بمانند. برای نمونه، نهنگ عنبر میتواند تا ۹۰ دقیقه پیوسته زیر آب باشد. نهنگها برای دم و بازدم از سوراخهای تنفسی که در سرشان قرار دارد بهره میبرند. نهنگها خونگرماند و لایهای از چربی در زیر پوستشان قرار دارد. آنها بیشتر دوست دارند در آبهای خنک شمال و جنوب کرهٔ زمین زندگی کنند و تنها برای به دنیا آوردن بچه به سمت استوا کوچ میکنند. آنها شناگران ماهریاند و نسبت به شیرهای دریایی که تنها میتوانند با سرعت ۹ تا ۲۸ کیلومتر در ساعت شنا کنند، بسیار سریعترند و میتوانند سرعت خود را به ۴۷ کیلومتر در ساعت هم برسانند. نهنگ عنبر تا ۳۵ کیلومتر بر ساعت شنا میکند. نهنگ گوژپشت و نهنگ آبی میتوانند هزاران کیلومتر را بدون غذا خوردن شنا کنند. نوزاد نهنگ یازده ماه از شیر مادر تغذیه میکند و نهنگ ماده کل مسئولیت بزرگ کردن نوزاد را برعهده دارد. هر نوزاد، بسته به گونه، یک تا دو سال به مادر خود وابسته است و دورهٔ بلوغ آن ۷ تا ۱۰ سال طول میکشد.
بهدلیل محصولاتی که از نهنگها بهدست میآید، این جانوران مرتب شکار میشوند و در مواردی نسل آنها به خطر میافتد. با آنکه امروزه به دلیل وضع شدن محدودیت در شکار نهنگ، بهنظر میآید که جمعیت بسیاری از اینگونهها در حال بهبود و بازیابی است، اما بعضی هنوز بسیار تهدیدپذیر باقی ماندهاند. برای نمونه، نهنگ آبی و تیغباله و هونهنگان اقیانوس آرام شمالی از سوی اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت بهعنوان گونه در معرض انقراض اعلام شدهاند. علاوه بر شکار، نهنگها در برابر آسیبهای دیگری همچون آلودگیهای دریایی هم قرار دارند. گوشت، چربی، صفحه شانهای نهنگها بهصورت سنتی از سوی ساکنان مناطق قطب مورد استفاده قرار میگیرد. در مقابل، در برخی مناطق مانند ویتنام و غنا به نهنگها توجه بیشتری میشود و حتی برای آنها مراسم سوگواری میگیرند. پرورش نهنگ و تولید مثل آنها در اسارت، از سوی انسان، معمولاً با موفقیت همراه نیست و در بسیاری موارد نهنگ به دست آمده میمیرد.
نامگذاری
واژهٔ وال در انگلیسی به صورت whale در اصل از انگلیسی باستان به صورت hwæl، از hwalaz در زبان نیا-ژرمن و از (s)kwal-o- در زبان نیا-هندواروپایی به معنی «ماهی بزرگ دریا» گرفته شدهاست. همچنین واژهٔ hwalaz که از زبان نیا-ژرمن آمده خود سرچشمهٔ واژهٔ hwal در ساکسونی باستان، hvalr و hvalfiskr در زبان نورس باستان، val در زبان سوئدی، wal و walvisc در هلندی میانه، walvis در زبان هلندی، wal در زبان ژرمن سطح بالای باستان و Wal در زبان آلمانی است.
از واژه نهنگ در گذشته و در ادبیات کهن فارسی برای اشاره به تمساح استفاده میشدهاست؛لغتنامه دهخدا و دایرةالمعارف فارسی نیز چنین آوردهاند. چنانکه در شاهنامه و سفرنامه ناصر خسرو نیز هرکجا نهنگ آمده، به معنای تمساح یا کروکودیل است. در منابع قدیمی جانورشناسی چون جانورشناسی عمومی مهرهداران اثر طلعت حبیبی نیز واژه نهنگ به همین معنا استفاده شدهاست و «رودخانه نهنگ» در سراوان نیز از آنجا که زیستگاه گاندوست، به این نام خوانده میشود. کلمه وال (یا بال) هم در ادبیات فارسی سابقه دارد و به معنای ماهی بزرگ استفاده میشدهاست. امروزه اما مورد استعمال نهنگ تغییر کرده و به معنای حیوان عظیمالجثه دریایی بهکار میرود.مجتبی مینوی در مقالهای منتشرشده در سال ۱۳۲۷ در مجله یغما یکی از اولین موارد تغییر این استفاده را از سوی مترجمان تورات و انجیل در عهد فتحعلیشاه قاجار دانسته که در کتاب حزقیال نبی «تنّین» عبری را نهنگ یا اژدها برگرداندهاند در حالیکه معادل وال است. مینوی معتقد است سلیمان حییم نیز در فرهنگ انگلیسی به فارسیاش بهخاطر استفاده از واژه نهنگ برای اشاره به وال، مرتکب اشتباه شدهاست.
عبارت «نهنگ» گاهی همراه با نام دلفین و گرازماهی میآید و به عنوان مترادف آببازسانان استفاده میشود. شش گونه از دلفینها عبارت «نهنگ» را در نام خود دارند که به مجموعهٔ آنها ماهیهای سیاه گفته میشود، این شش گونه عبارتند از: نهنگ قاتل، نهنگ کلهخربزهای، نهنگ قاتل کوتوله، نهنگ دندانکلفت و دو دلفینگونه از نهنگهای خلبان. همهٔ این نامها در خانوادهٔ دلفینیان (دلفینهای اقیانوسی) جای میگیرند و نه نهنگها. هرکدام از اینگونهها به دلیل خاصی نام نهنگ را به خود گرفتهاند؛ برای نمونه نهنگ قاتل، نخستین بار توسط یک دریانورد اسپانیایی به صورت Ballena asesina خوانده شد، این عبارت اسپانیایی به معنی «قاتل نهنگ» است که به اشتباه در زبانها به شکل «نهنگ قاتل» جا افتادهاست.
فرگشت
نهنگها بخشی از کلاد لوراسیاددان پستاندار که بیشترشان جانوران خشکی بودند را تشکیل میدهند. نهنگها یک کلاد یا راسته تشکیل نمیدهند. فروراستهٔ آنها دلفین و گرازماهی است که به عنوان نهنگ دانسته نمیشوند.
لوراسیاددان |
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
- نهنگها به رنگ سبزاند.
- A=جفتسمسانان
- C=آببازنشخوارکنندگان
- W=نهنگاسبآبیریختان
ریشهٔ نهنگها به پستاندارانی که در خشکی زندگی میکردند از راستهٔ جفتسمسانان بازمیگردد. آنها با ایندوهایس (خوک هندی) که یک نوع موشگوزنِ سُمدارِ منقرضشدهاست، همخانوادهاند و نزدیک به ۴۸ میلیون سال پیش از آنها جدا شدهاند.آببازسانانِ نخستین، یا همان کهنآببازسانان، نخستین بار ۴۹ میلیون سال پیش با محیط آبی آشنا شدند و پس از ۵ تا ۱۰ میلیون سال کاملاً تبدیل به یک موجود آبزی شدند. نشانههای شاخصکنندهٔ یک کهنآببازسان عبارت است از داشتن اندامهایی که تنها ویژهٔ آببازسانان است و در عین حال داشتن اندامهایی که در آببازسانان امروزی دیده نمیشود؛ مانند داشتن پاهایی که قابل توجه باشند یا دندانهای نامتقارن. ویژگیهای این جانوران به گونهای تغییر کرد که بتوانند در محیط دریا زندگی کنند. بیشترین تغییری که در اندامهای آنها ایجاد شد مربوط به شنوایی آنها است که لرزشها را میتوانند از دو فک به استخوان گوش منتقل کنند (راهرونهنگ در ۴۹ میلیون سال پیش) و نیز تغییر هندسهٔ بدن به هندسهٔ بدن ماهی به صورت آبلغز و تشکیل باله بر روی دم جانور (پیشنهنگ در ۴۳ میلیون سال پیش). انتقال سوراخ بینی به سمت بالای جمجمه (سوراخهای تنفسی) و اصلاح اندامهای جلوی بدن و تبدیل آنها به باله (باسیلوسور در ۳۵ میلیون سال پیش)، کوچک شدن و کمکم ناپدید شدن پاهای عقب (نخستین نهنگهای دنداندار و بیدندان در ۳۴ میلیون سال پیش) از دیگر اصلاحات بهوجود آمده در بدن برای زندگی دریایی است.
ریختشناسی نهنگها نشان میدهد که چندین نمونه از فرگشت همگرا در آنها رخ دادهاست؛ آشکارترین نمونهٔ آن داشتن بدنی با هندسهٔ بدن ماهی به صورت آبلغز است. پس از آن میتوان به پژواکیابی آنها که برای شکار در نور کم کاربرد دارد اشاره کرد. این توانایی شنوایی در خفاشها نیز دیده میشود. علاوه بر اینها میتوان به شیارنهنگان اشاره کرد؛ هندسهٔ فک شیارنهنگان همانند پلیکانها بهینه شدهاست چون روش غذا خوردن این دو جانور بسیار به هم شبیه است.
امروزه نزدیکترین جانور زنده به آببازسانان، اسب آبی است که اجداد نیمه آبزی مشترک با هم دارند. جد نخست این جانوران، ۶۰ میلیون سال پیش، از جفتسمسانان جدا شد و شاخهٔ خود را ایجاد کرد. پس از آن، در ۴۰ میلیون سال پیش یک نسل مشترک میان این دو، شاخههای خود را تشکیل داد و زغالددان و آببازسانان تشکیل شدند. میتوان گفت در پایان پلیستوسن در ۲٫۵ میلیون سال پیش، همهٔ زغالددان نابود شدند و کمکم تنها یک نسب از آنها باقی ماند که آن اسب آبی است.
خود نهنگها نزدیک به ۳۴ میلیون سال پیش به دو گروه بزرگ نهنگهای دنداندار و نهنگهای بیدندان تقسیم شدند.
زیستشناسی
اندامشناسی
بدن نهنگ شکلی مانند اژدر دارد، گردن آن انعطافپذیر نیست، اندامهای بدن به باله تبدیل شده، لالهٔ گوش خارجی ندارند و دم آنها تبدیل به باله شدهاست. سر نهنگها، غیر از تکدندانان و نهنگمنقاریان، صاف است. جمجمهٔ نهنگها کاسهٔ چشم کوچکی دارد (غیر از تکدندانان و نهنگمنقاریان) و چشمها در دو طرف سر قرار گرفتهاست. بزرگی نهنگها از ۲٫۶ متر و ۱۳۵ کیلوگرم (نهنگ عنبر کوتوله) تا ۳۴ متر و ۱۹۰ تن (نهنگ آبی) متفاوت است. در بیشتر گونههای نهنگها جنس ماده از نر بزرگتر است اما استثناهایی نیز وجود دارد مانند نهنگ عنبر که جنس نر بزرگتر از ماده است.
نهنگهای دنداندار مانند نهنگ عنبر دندانهایی با سلولهای ساروجه دارند که روی لایهای از سلولهای عاج دندان قرار دارد. برخلاف دندانهای انسان که بیشتر مینای دندان در خارج از لثه قرار دارد، در نهنگها بیشتر بخش آهکی یا ساروجه بیرون از لثه است؛ مگر در نهنگهای بزرگ که در نوک دندانها ساروجه ساییده شده و مینای دندان آشکار شدهاست. نهنگهای بیدندان، صفحه شانهای بزرگی دارند که از کراتین ساخته شده و کار دندان را انجام میدهد. نهنگهای بیدندان دو سوراخ تنفسی و نهنگهای دنداندار تنها یک سوراخ تنفسی دارند.
در فرایند تنفس، هوای دارای اکسیژن درون شُشها کشیده میشود و در بازدم، فوارهای از آب بدون اکسیژن از سوراخ تنفسی خارج میشود. برای نمونه یک نهنگ گوژپشت میتواند ۵ هزار لیتر هوا را در ششهایش نگاه دارد. فوارهٔ آب خروجی از نهنگها با هم متفاوت است و همین نکته شناسایی آنها را از هم آسانتر میکند. نهنگها باید برای تنفس، پیوسته به سطح آب بیایند. با این وجود، میتوانند برای مدت طولانی زیر آب باقی بمانند؛ برای نمونه نهنگ عنبر میتواند تا ۹۰ دقیقه پیوسته زیر آب باشد.
قلب یک نهنگ نزدیک به ۱۸۰ تا ۲۰۰ کیلوگرم وزن دارد و ۶۴۰ بار بزرگتر از قلب یک انسان است. نهنگهای آبی بزرگترین قلب در جهان را دارند.
نیکی والمر عضو اداره ملی اقیانوسی و جوی (NOAA) و مؤسسه اسمیتسونین در پژوهشی که انجام داده ضخامت رگهای قلب نهنگ را با آیفون مقایسه کرده و گفته: «ضخامت دیوارهٔ آئورت یک نهنگ برابر با طول یک iPhone 6 Plus است.»
همهٔ نهنگها یک لایهٔ ضخیم چربی زیر پوست خود دارند. در گونههایی که نزدیک قطب زندگی میکنند، ضخامت این لایه بیشتر میشود و تا ۲۸ سانتیمتر (۱۱ اینچ) میرسد. این لایهٔ چربی که پر از رگهای خونی است، به غوطهوری نهنگ در آب کمک میکند، از آنها در مقابل شکارچیان محافظت میکند و انرژی لازم را هنگام مهاجرت به استوا برایشان فراهم میآورد. اما کاربرد اصلی این چربی، محافظت نهنگها از آب و هوای خشن است. این چربی میتواند تا نزدیک به ۵۰ درصد از وزن یک نهنگ را تشکیل داده باشد. نوزادان نهنگ معمولاً لایهٔ نازکی از چربی دارند، اما برخی گونهها به جای چربی، لایهٔ ضخیمی از کرک جنینی دارند.
معدهٔ نهنگها، مانند گوشتخواران خشکی، دارای دو تا سه بخش است. نهنگهای بیدندان یک پیششکمچه در امتداد مری خود دارند تا مواد غیرخوراکی مانند سنگها در آن ریخته شود. علاوه بر آن، بخشهای بندآر و قعری هم در معدهٔ آنها وجود دارد.
جابجایی
نهنگها دو باله در جلو و یک دم به شکل باله دارند. بالهها هرکدام چهار انگشت دارد. با اینکه نهنگها پاهای عقب تکامل یافتهای ندارند، اما بعضی از آنها، مانند نهنگهای عنبر و نهنگ قطبی، اندامهایی مانند «پا» دارند که انگشت هم دارد. نهنگها شناگران ماهریاند. آنها در مقایسه با شیرهای دریایی، که سقف سرعت شنای آنها در آب تنها ۹ تا ۲۸ کیلومتر در ساعت است، بسیار سریع ترند و میتوانند سرعت خود را به ۴۷ کیلومتر در ساعت هم برسانند. نهنگ عنبر تا ۳۵ کیلومتر بر ساعت شنا میکند. در هنگام شنا با سرعت بالا، مهرههای گردن با هم یکپارچه میشوند که باعث میشود انعطافپذیری نهنگ پایین بیاید و نهنگ نتواند سر خود را بگرداند. در هنگام شنا، نهنگها وابسته به نیروی رانشیاند که از سوی دمشان وارد میشود؛ بالهها پیوسته حرکت میکند و آنها با بالا و پایین آوردن دم و انتهای بدن حرکت میکنند. بالههای نهنگ بیشتر برای کنترل جهت حرکت کاربرد دارد. برخی گونههای نهنگ به بیرون از آب میپرند و با این کار سرعت حرکت خود را بیشتر میکنند. بیشتر گونههای نهنگ یک بالهٔ پشتی هم دارند.
اندام نهنگها به گونهای بهینه شدهاست که بتوانند به عمقهای زیاد بروند. آنها علاوه بر هندسهٔ بدن که به صورت آبلغز و شبیه ماهی است، میتوانند ضربان قلب خود را هم کاهش دهند تا اکسیژن ذخیره کنند؛ هموگلوبین و میوگلوبین ذخیرهٔ اکسیژن در بافتها را به عهده دارد. در نهنگها، غلظت میوگلوبین دو برابر هموگلوبین است. نهنگ پیش از رفتن به عمق زیاد، به نزدیکی سطح میآید و چندین شیرجهٔ کم عمق میزند و با این کار ذخایر اکسیژنش را فراهم میکند؛ به این کار، شیرجههای صدادار میگویند.
حواس
بینایی
چشمان نهنگ نسبت به بزرگی اندامش کمی کوچک است. با این حال، نهنگها بینایی خوبی دارند. همچنین چشمهای آنها در دو طرف سرشان قرار دارد از این رو نسبت به جانورانی که چشمهایشان در روبرو است، میدان دید وسیع تری دارند. نهنگها از هر دو گونه یاختهٔ استوانهای و مخروطی برخوردارند؛ به این معنی که میتوانند هم در نور کم و هم در نور زیاد ببینند. اما شمار یاختههای استوانهای آنها بیشتر از مخروطی است. البته یاختههای مخروطی نهنگها حساسیت کمتری نسبت به طول موجهای کم دارند. از این رو، نسبت به دیگر پستانداران، بینایی رنگیشان (تشخیص رنگ) ضعیفتر است. کاسهٔ چشم بیشتر نهنگها کمی صاف است، مردمک نسبتاً بزرگی دارند (که در هنگام آمدن به سطح آب جمع میشود) و قرنیه و پرده درخشان آنها هم کمی صاف است. این اصلاحات کمک میکند تا مقدار زیادی نور وارد چشمهایشان شود تا بتوانند تصویری بسیار واضح از پیرامون بهدست آورند. یک نهنگ در محیط دریا میتواند تا فاصلهٔ ۱۰٫۷ متری خود را ببیند، اما در سطح آب عمق دید ضعیفتری دارند. همچنین غدههایی بر روی پلک چشم و لایهٔ بیرونی قرنیهٔ آنها وجود دارد که بهعنوان نگهبان قرنیه کار میکند.
بویایی
نهنگهای دندان دار هیچ پیاز بویایی ندارند و احتمالاً حس بویایی ندارند. اما برخی نهنگها مانند نهنگ قطبی یک اندام ژاکوبسون دارند که و میتوانند کریلها را بو بکشند.
چشایی
گمان میرود که نهنگها حس چشایی نداشته باشند؛ چون یا اصلاً اندام چشایی ندارند یا اندامهای چشاییشان خیلی خشکیده و ضعیف بهنظر میرسد. با این حال، دیده شده که نهنگهای دنداندار در گزیدن خوراک خود، برخی ماهیها را نسبت به برخی دیگر ترجیح میدهند. چنین رفتاری به تشخیص مزههای مختلف مربوط است. پژوهشگران گفتهاند که نهنگها پس از آنکه شکار را در دهان خود گذاشتند میتوانند آن را بو کنند که این رفتاری همانند چشیدن و حس چشایی است.
شنوایی
گوش نهنگها به خوبی برای محیط اقیانوس بهینه شدهاست. در انسانها، گوش میانی به عنوان یک متعادلکننده میان هوای بیرون با امپدانس پایین و مایع درون حلزون گوش با امپدانس بالا کار میکند. در نهنگها و دیگر پستانداران دریا تفاوتی میان محیط بیرونی و درونی وجود ندارد. نهنگها به جای آنکه صدا را از گوش بیرونی به گوش درونی منتقل کنند، صدا را از راه گلویشان دریافت میکنند و با عبور آن از یک محیط با امپدانس پایین و پر از چربی به گوش میانی میرسانند. گوش نهنگها توسط کیسههای سینوسی پر از هوا نسبت به جمجمه عایق بندی شدهاست. از این رو، نهنگ در زیر آب بهتر میتواند جهتیابی کند. نهنگهای دندان دار صداهای کوتاه مانند بشکن (کلیک) از اندامی به نام خربزهای به بیرون میفرستند. خربزهای از چربی ساخته شدهاست. بزرگی این اندام در گونههای مختلف نهنگ متفاوت است؛ هرچه ابعاد خربزهای بزرگتر باشد، نهنگ بیشتر به آن وابسته است. برای مثال، در نهنگمنقاریان این اندام به شکل یک برآمدگی کوچک در بالای جمجمهٔ نهنگ قرار دارد، درحالی که در نهنگهای عنبر سر نهنگ در اصل از اندام خربزهای پر شدهاست.
خواب
برخلاف اکثر جانوران، تنفس در نهنگها ارادی است. همهٔ پستانداران میخوابند اما نهنگها نمیتوانند برای مدت طولانی به حالت خواب آلودگی روند و از خود بیخود شوند؛ چون غرق میشوند. دانش خواب در آببازسانان وحشی محدود است. ثبت شده که آببازسانان دنداندار، در هنگامی که در قفساند، با یک طرف مغز خود به خواب میروند و با کمک طرف دیگر شنا میکنند، هشیارانه نفس میکشند، از شکارچیان پرهیز میکنند و حتی با دیگران تماس میگیرند.
یک پژوهش در سال ۲۰۰۸ نشان داد که نهنگهای عنبر در حالت عمودی درست زیر سطح آب، در بخشهای کم عمق و کم تلاطم آب و معمولاً در طول روز به خواب میروند؛ در این هنگام، نهنگها به وسایل عبوری پاسخ نمیدهند مگر اینکه از قبل در تماس باشند. از این رو این احتمال میرود که نهنگها در هنگام این نوع غوطهوری خواب باشند.
برقراری ارتباط
آواز نهنگها احتمالاً کاربردهای گوناگونی برای آنها دارد. برخی گونهها مانند نهنگ گوژپشت با استفاده از صداهای آهنگین ارتباط برقرار میکنند که به آن آواز نهنگها گفته میشود. این صداها بسته به گونهٔ نهنگ میتواند بسیار بلند باشد. صدای نهنگهای گوژپشت بیشتر به شکل بشکن (کلیک) شنیده میشود. اما نهنگهای دنداندار از پژواکیابی استفاده میکنند که ممکن است تا ۲۰ هزار وات صدا تولید کند (بیش از 73 dBm) و تا کیلومترها شنیده شود.
گاهی شنیده شده نهنگهایی که در اسارت انساناند، سعی میکنند صداهایی شبیه انسان تولید کنند. دانشمندان گفتهاند این مسئله نشان میدهد که نهنگها تمایل زیادی به برقراری ارتباط با انسان دارند. چون دستگاه تولید صدای نهنگها بسیار با انسان متفاوت است، ساخت چنین صداهایی برای آنها تلاش زیادی میبرد.
نهنگها دو گونه صدا تولید میکنند: سوت و بشکن (کلیک). بشکنها، پالسهای انفجاری پهنباند سریع اند که در پژواکیابی کاربرد دارند البته برخی پهنباندهای با بسامدهای پایینتر هم در برقراری ارتباط کاربرد دارند. بشکنها با فاصلههای ۳۵ تا ۵۰ میلیثانیه فرستاده میشوند. سوتهای نهنگ بیشتر سیگنالهایی به شکل باند باریک محفظه بندی بسامد صورت میگیرد و برای برقراری ارتباط کاربرد دارد.
هوش
نهنگها میتوانند بیاموزند، یاد بگیرند، همکاری و حتی سوگواری کنند.نوقشر بسیاری از گونههای نهنگ پر از نورونهای دوک شکل بلند است. تا پیش از سال ۲۰۰۷ گمان آن میرفت که این نورونهای دوکی شکل تنها در انسانیان یافت میشود. نورونهای دوکی در انسان درگیر ارتباطات اجتماعی، احساسات، قضاوت و نظریههای ذهنیاند. جای سلولهای دوکی در مغز نهنگها، همان جایی است که در مغز انسان وجود دارد. از این رو، گمان میرود که این سلولها در انسان و نهنگ کاربرد یکسان دارند.
نهنگ عنبر بزرگترین مغز را در میان جانداران دارد. حجم مغز نهنگ عنبر نر بالغ، ۸۰۰۰ سانتیمتر مکعب و سنگینی آن ۷٫۸ کیلوگرم است (EQ برابر با ۰٫۲۸) که در مقایسه با حجمِ بهطور میانگین °۱۴۵۰ سانتیمتر مکعبی مغز انسان خردمند (EQ در بازهٔ ۷٫۴ تا ۷٫۸)، قابل توجه است.نهنگ تیغباله نسبت به دیگر نهنگها از EQ پایینتری برخوردار است (برابر با ۰٫۱۴).
نهنگهای کوچکتر با مفهوم بازی کردن آشنایند و گاهی در دریا بازی میکنند. برای نمونه، تلاش میکنند حباب را به شکلهای مختلف بسازند؛ گاهی یک پیچاب پایدار در آب میسازند و گاهی حلقههای مختلف حباب درست میکنند. آنها به دو روش حباب میسازند؛ گاهی تند تند حبابها را فوت میکنند و صبر میکنند تا به سطح آب بروند و گاهی هم یک حلقه درست میکنند و به سرعت بهصورت دایرهای شنا میکنند، بعد ناگهان دست نگه میدارند تا حبابها به شکل پیچه دربیایند. همچنین آنها از اینکه پیچاب را گاز بگیرند لذت میبرند و آن را به چند تکه تقسیم میکنند تا به شکل حباب به سطح آب برسد. برخی بر این باورند که این رفتار نهنگها روشی برای برقراری ارتباط است. در مواردی دیده شده که نهنگها برای شکار و پیدا کردن غذا هم تور حبابی درست میکنند.
دیده شده که گاهی نهنگهای بزرگتر هم بازی میکنند؛ برای نمونه نهنگ شکار جنوبی دم خود را بالای آب میآورد و برای مدت طولانی به همین شکل باقی میماند. به این کار نهنگ «دریانوردی» گفته میشود. به نظر، این رفتار نهنگ نوعی بازی است و بیشتر در نزدیکی ساحلهای آرژانتین و آفریقای جنوبی دیده میشود. دیده شده که نهنگ گوژپشت هم چنین رفتاری انجام دهد.
رفتارهای فرهنگگونه در میان نهنگها وجود دارند. بعضی گونههای نهنگ دارای روشهای پیچیده و گاه مبتکرانهای برای تغذیه هستند. این رفتارها را فرزندان از مادر فرا میگیرند. بررسیها بر روی نهنگهای گوژپشت خلیج من نشان دادهاست که روشهای ابتکارآمیز شکار نه تنها توسط نهنگها ابداع میشوند، بلکه به سرعت به دیگر نهنگهای دستهشان منتقل میشود. بهعنوان نمونهٔ دیگر، نهنگهای نیزهای میتوانند با تشخیص مکان تجمع مرغان دریایی، به جایی بروند که ماهیان و کریلها تمرکز کردهاند.
چرخهٔ زندگی و تولیدمثل
نهنگها بهطور کامل در آب زندگی میکنند؛ به این معنی که از تولد تا بلوغ کامل آنها در آب میگذرد. از این رو، روش زندگی آنها با جانوران نیمهآبزی کاملاً متفاوت است؛ چون آنها نمیتوانند نوزاد خود را در خشکی به دنیا آورند. نوزاد نهنگ از طرف دم به دنیا میآید تا در طی فرایند زایمان یا پس از آن غرق نشود. نهنگ مادر باید شیر را به شکل یک جت (مانند سُرنگ) به دهان نوزاد برساند. نوزاد نهنگ یازده ماه از شیر مادر تغذیه میکند. این شیر سرشار از چربی است تا چربی مورد نیاز بدن نوزاد برای پوشاندن سطح بدنش را تأمین کند. چربی این شیر آنقدر زیاد است که غلظت آن مانند خمیردندان است. هر نهنگ ماده نزدیک به یک سال دورهٔ بارداری دارد و هر بار تنها یک نوزاد به دنیا میآورد. هر نوزاد بسته به گونه، یک تا دو سال به مادر خود وابسته است و دورهٔ بلوغ آن ۷ تا ۱۰ سال طول میکشد. این روش تولید مثل و داشتن تعداد فرزند کم باعث میشود تا احتمال به ثمر رسیدن هر نوزاد بالا رود. مادهها مسئولیت کامل بزرگ کردن نوزاد را بر دوش میکشند در حالی که هیچ باری بر نرها وارد نمیشود. بعضی نهنگها در هنگام نگهداری از بچهها نیاز دارند تا برای تغذیه به ژرفای دریا بروند. در این هنگام، دیگر نهنگهای گروه از بچهها مراقبت میکنند و به عبارتی «پرستاری بچه» میکنند.
بیشتر نهنگهای بیدندان در منطقهٔ قطبی زندگی میکنند اما برای دوران جفتگیری یا برای زایش از منطقهٔ قطبی دور میشوند تا نوزاد دچار یخ زندگی نشود. آنها چند ماه پس از تولد هنگامی که بدن نوزاد به اندازهٔ کافی چربی به دست آورد، دوباره به منطقهٔ قطبی مهاجرت میکنند. تا آن زمان نوزادها فقط از شیر مادر تغذیه میکنند. غیر از نهنگهای گوژپشت، تقریباً دربارهٔ دیگر نهنگها، معلوم نیست کی از قطب شمال و جنوب به منطقهٔ گرمسیری مهاجرت میکنند تا جفتگیری یا زایمان کنند. آنها در ماههای گرم تر تابستان به قطب بازمیگردند تا نوزاد آنجا به رشدش ادامه دهد و مادر بتواند تغذیه کند؛ چون در دوران پرورش و تولید مثل، مادر چیزی نمیخورد. تنها استثنا، نهنگ شکار جنوبی است که به پاتاگونیا و غرب زلاندنو، که مناطق دور از ناحیهٔ استواییاند، مهاجرت میکند تا نوزادش را به دنیا آورد.
هونهنگان
در فصل جفتگیری که در قطب شمال میتواند هر زمانی باشد، هونهنگانِ نَر بهصورت دستههای ۲۰ تایی به سطح میآیند و یک نهنگ ماده را دنبال میکنند. شکم نهنگ ماده رو به سطح آب است در حالی که نهنگهای نر تلاش میکنند با بالههای خود نهنگ ماده را زیر آب نگه دارند. این نهنگهای نر، مانند نهنگهای گوژپشت نسبت به یکدیگر با خشونت رقابت نمیکنند. در این شرایط، ممکن است نهنگ ماده باردار نشود، اما میتواند وضعیت نهنگی را که میخواهد با آن جفتگیری کند بررسی کند. بهطور متوسط، آغاز سن زایش در نهنگهای مادهٔ قطب شمال بین ۷٫۵ تا ۹ سالگی است. نهنگهای ماده هر ۳ تا ۵ سال باردار میشوند. معمولاً اختلاف سن زایش نهنگها حدود ۳ سال است اما بسته به شرایط میتواند ۲ تا ۲۱ سال نیز باشد.
هم جفتگیری و هم زایش، هر دو در زمستان اتفاق میافتد؛ طول دوران بارداری در نهنگها یک سال است. وزن بچهنهنگها هنگام تولد ۰٫۸۹ تن بزرگ و طولشان ۴ تا ۶ متر است. هونهنگان در یک سال نخست، رشد سریعی دارند و معمولاً پس از یک سال طول شان دو برابر میشود. بچهنهنگها پس از ۸ ماه تا یک سال از شیر گرفته میشوند اما نرخ رشد آنها پس از این دوران کاملاً روشن نیست؛ رشد آنها میتواند بهشدت به این بستگی داشته باشد که بچهنهنگ سال دوم را با مادرش سپری میکند یا خیر.
نهنگ تیغباله
جفتگیری برای این نهنگها در دمای متوسط و دریاهای با عرض جغرافیایی کم در فصل زمستان صورت میگیرد. دوران بارداری ۱۱ تا ۱۲ ماه است و بچهنهنگها پس از ۶ تا ۷ ماه هنگامی که به طول ۱۱ تا ۱۲ متر میرسند از شیر گرفته میشوند. نهنگهای ماده هر دو تا سه سال باردار میشوند و گاهی در جریان بارداری تا ۶ جنین در شکم دارند اما معمولاً یک بچه به دنیا میآورند. نهنگهای ماده در ۶ تا ۱۲ سالگی بالغ میشوند. طول نهنگهای نیمکره شمالی در هنگام بلوغ بین ۱۷٫۷ تا ۱۹ متر و در نیمکره جنوبی ۲۰ متر است. بچهنهنگها نزدیک به یک سال با مادر خود میمانند.
بومشناسی
خوراک و شکار
همهٔ نهنگها، گوشتخوار و شکارچیاند. نهنگهای دنداندار، بهطور کلی در درجهٔ نخست از ماهیها و سرپایان و در درجهٔ دوم از سختپوستان و دوکفهایها تغذیه میکنند. نهنگهای بیدندان، بهطور کلی در درجهٔ نخست بیشتر از کریلها و پلانکتونها و در درجهٔ دوم از سختپوستان و دیگر بیمهرگان تغذیه میکنند. برخی نهنگها در انتخاب خوراک خود سختگیرند؛ برای نمونه نهنگ آبی تقریباً همیشه تنها کریل میخورد یا نهنگ بزرگبالهای کوچک از ماهیهایی که دسته جمعی حرکت میکنند، تغذیه میکند. نهنگ عنبر تنها ماهی مرکب و نهنگ خاکستری تنها بیمهرگان کف دریا را شکار میکنند.صفحه شانهای نهنگهای بی دندان مانند یک الک کار میکند و پلانکتونها را از آب جدا میکند. نهنگها معمولاً به تنهایی شکار میروند. اما گاهی هم در دستههای کوچک با هم همکاری میکنند. آنها وقتی ماهیهای منفرد یا بیمهرگان کمتحرک یا ثابت را شکار میکنند، کار گروهی انجام نمیدهند. اما هنگامی که حجم زیادی از شکار در دسترس است، گونههای خاصی از نهنگان بیدندان بهصورت گروهی و در دستههای کوچک همکاری میکنند. برخی آببازسانان ممکن است با دیگر جانوران همکاری کنند؛ مانند دیگر گونههای نهنگ یا برخی گونههای خوک دریایی.
نهنگهای بزرگ مانند نهنگان بیدندان، معمولاً شکار دیگر جانوران نمیشوند. اما نهنگهای کوچکتر مانند [[تکدندانان] ] یا نهنگمنقاریان توسط دیگران شکار میشوند. یکی از شکارچیان نهنگها، نهنگ قاتل است. آنها معمولاً در دستههای ۱۰ تایی یا کمتر، شبهنهنگ تکشاخ یا نهنگ سفید را محاصره میکنند و بهصورت پیوسته با سر خود به آن ضربه میزنند و آن را میرانند. با این کار، نهنگ کشته یا به شدت زخمی میشود. در مواردی هم دیده شده که نهنگ قاتل (که نوعی دلفین است) تنهایی شکار میکند. آنها معمولاً به بچهنهنگها حمله میکنند، اما گاهی هم نهنگهای بالغ را هدف قرار میدهند. نهنگها در منطقهٔ قطبی کمتر دسته جمعی شکار میکنند؛ چون با جمعیت بیشتر، امکان بسته شدن یخها وجود دارند و ممکن است نتوانند نفس بکشند.
نهنگهای کوچک تنها شکار نهنگهای قاتل نیستند؛ بلکه گاهی جانوران خشکی هم میتوانند به آنها حمله کنند. برای نمونه، خرس قطبی بهخوبی برای شکار نهنگهای قطبی بهینه شدهاست. خرسهای قطبی معمولاً از روش به انتظار نشستن برای شکار استفاده میکنند. اما گاهی هم در یخ یا آب، شکار را تعقیب میکنند. خرسهای قطبی در زمستان میتوانند شبهنهنگ تکشاخ و نهنگ سفید شکار کنند. اما در تابستان به سختی بتوانند زخمی بر آنها بیندازند.
پمپ نهنگها
پژوهشی در سال ۲۰۱۰ نشان داد که نهنگها اثر مثبتی بر میزان حاصلخیزی محیط اقیانوس برای ماهیها میگذارند. به این پدیده، «پمپِ نهنگ» گفته میشود. نهنگها مواد غذایی مانند نیتروژن (ترکیبات نیتروژن) را از عمق اقیانوس به سطح آن میکشند. این کار آنها مانند یک پمپ رو به بالای زیستی کار میکند. این در حالی است که در گذشته، خلاف این مطلب برداشت شده بود و دانشمندان فکر میکردند نهنگها مواد خوراکی دریا را میخورند و باعث کمبود مواد خوراکی در کف میشوند. برای مثال، نیتروژنی که توسط نهنگها در خلیج من پمپ میشود، برابر با نیتروژن ورودی توسط همهٔ رودهایی است که به این خلیج میریزد: نزدیک به ۲۳ هزار تُن در سال. مدفوع نهنگها مایع است، آنها در سطح دریا مدفوع میکنند و خروجی آنها که سرشار از آهن و نیتروژن است، در سطح باقی میماند. فیتوپلانکتونها از مدفوع نهنگ تغذیه میکنند و چون خود آنها خوراک شمار بسیاری از آبزیاناند، بر ماهیگیری منطقه تأثیر بسزایی میگذارند.
سقوط نهنگ
در اثر مرگ، لاشهٔ نهنگ به کف اقیانوس سقوط میکند و تبدیل به زیستگاه مهمی برای زندگی آبی کف اقیانوس میشود. شواهد و سنگوارههایی که از سقوط نهنگها باقی مانده، نشان میدهد که نزدیک به ۴۰۷ گونهٔ مختلف از موجودات دریایی از این لاشه تغذیه میکنند که در برابر دیگر نقاط حیاتی در کف اقیانوس، مانند چاه گرمابی، زیستگاهی قابل مقایسه است.
فرایند از میان رفتن لاشهٔ نهنگ در سه گام صورت میگیرد؛ در گام نخست، موجودات زندهٔ متحرک مانند کوسهها و بیفکماهیها طی چند ماه تا دو سال، بافتهای نرم نهنگ را میخورند. پس از آن، جانورانی مانند سختپوستان و پرتاران در طی یک سال از استخوانها و مواد باقیماندهٴپیرامون آنها تغذیه میکنند. در گام سوم، باکتریهای سولفوریک، استخوانها را متلاشی و سولفید هیدروژن آزاد میکنند که باعث شیمیپرورد (تأمین انرژی) اندامهای زیستی دیگر جانوران مانند خارهچسب، صدف دوکفهای، صدف سیاه و حلزون دریایی میشود. گام سوم به تنهایی، چندین دهه طول میکشد و بسته به مکان میتواند باعث تأمین ۱۸۵ گونهٔ زیستی شود.
اندرکنش با انسان
شکار نهنگ
پیشینهٔ شکار نهنگ توسط انسان به عصر سنگ بازمیگردد؛ زمانی که انسان با نیزههای بلند، از درون قایق، نهنگ و جانوران بزرگ دیگر را شکار میکرد. ساکنان نروژ و ژاپن در سال ۲۰۰۰ پیش از میلاد، شکار نهنگ را آغاز کردند. بومیها، معمولاً نهنگها را برای گوشت و بافت چربیشان شکار میکردند. آنها استخوان نهنگ را برای ساخت سبد یا سقف خانههایشان به کار میبردند. این استخوانها همچنین در ساخت ابزار یا حتی ماسک هم کاربرد داشت.اینوئیتها نهنگهای قطب شمال را شکار میکردند.باسکها شکار نهنگ را در سدهٔ یازدهم آغاز کردند. آنها در سدهٔ ۱۶ام، برای شکار هونهنگ تا نیوفاندلند و لابرادور دریانوردی میکردند. در سدهٔ ۱۸ و ۱۹ میلادی، نهنگها بیشتر برای روغنشان شکار میشدند. این روغن برای روشنایی چراغ و به عنوان روانکننده به کار میرفت. استخوان نهنگ برای درست کردن کرست و حلقههای دامن و عنبر برای ثابت کردن عطرها کاربرد داشت. موفقترین ملتها در شکار نهنگ، ژاپنیها، آمریکاییها و هلندیها بودند.
در سدههای ۱۷، ۱۸ و ۱۹ میلادی، شکار نهنگ یک صنعت بود. کشتیهای بزرگ از بریتانیا، فرانسه، اسپانیا، دانمارک، آلمان و هلند به شکار نهنگ میرفتند. آنها برای شکار در قطب شمال گاهی با هم همکاری میکردند و گاهی به رقابت و در نهایت جنگ میپرداختند. در آغاز دههٔ ۱۷۹۰، شکارچیان نهنگ بیشتر آمریکاییها و استرالیاییها بودند. آنها تمرکز خود را بر اقیانوس آرام جنوبی گذاشته بودند و بیشتر نهنگ عنبر و هونهنگ شکار میکردند. آمریکاییها به تنهایی ۳۹ هزار هونهنگ شکار کردند. در ۱۸۵۳ آمریکاییها از شکار نهنگ، به درآمد ۱۱ میلیون دلاری رسیدند که برابرِ ۳۴۸ میلیون دلار امروز است. آن سال، به پرسودترین سال برای آمریکاییها شهره شد.. نهنگ شکار اطلس شمالی و نهنگ عنبر بیشتر توسط آمریکاییها و نهنگ قطبی بیشتر توسط هلندیها شکار میشد. شکار نهنگها از سال ۱۹۸۲ به دلیل منع قانونی که کمیسیون بینالمللی شکار نهنگ (IWC) وضع کرده بود، به شدت کاهش یافت. این قانون تا سال ۲۰۰۴ گروههای بومی را شامل نمیشد.
امروزه ملتهای شکارچی نهنگ عبارتند از: ژاپنیها، نروژیها و ایسلندیها. آنها با وجود عضویت در IWC و انجمنهای سیبری، آلاسکا و کانادا، همچنان به شکار میپردازند. گروههایی که نهنگها را تنها برای مصرف شخصی و گذران زندگی شکار میکنند، از سوی گروههای بینالمللی، اجازهٔ شکار دارند؛ چون روش شکار این بومیها کمترین آسیب را به محیط زیست و نهنگها میرساند. مشکل، هنگامی ایجاد میشود که این گروهها از ابزارهای امروزیتر برای شکار نهنگ بهره میبرند و محصول خود را در بازار به فروش میرسانند. برخی منتقدان بحث میکنند که این گروهها تا زمانی میتوانند ادعا کنند شکار نهنگ برای گذران زندگی است که تبادلات مالیشان (با پول نقد) فقط در همان محدودهٔ زندگیشان صورت گیرد و تولید و مصرف محصولات، محلی باشد. در سال ۱۹۴۶ محدودیتهایی برای شکار سالانهٔ نهنگ اعمال شد و از آن پس، سود این گروهها، که تنها «برای گذران زندگی» شکار میکنند به نزدیک به ۳۱ میلیون دلار آمریکا در سال رسید.
با آنکه امروزه به نظر میآید که جمعیت بسیاری از اینگونهها در حال بهبود و بازیابی است، بعضی هنوز بسیار تهدیدپذیر باقی ماندهاند. در میان بیشترین تهدید شدهها، میتوان به نهنگ شکار اطلس شمالی، نهنگ شکار آرام شمالی، جمعیتهای نهنگ قطبی ساکن شمال اقیانوس اطلس، جمعیتهای نهنگ خاکستری ساکن غرب اقیانوس آرام و بیشتر جمعیتهای نهنگ آبی اشاره کرد.
دیگر تهدیدها
آسیبی که انسانها بهصورت غیرمستقیم به نهنگها میزنند، از شکار بیشتر است. نهنگها ممکن است بهصورت ناخواسته به دام تورهای ماهیگیری کشتیهای تجاری ماهیگیری بیفتند که هدفشان از ماهیگیری، نهنگ نیست. آنها همچنین ممکن است تصادفاً قلاب ماهیگیری را ببلعند. ماهیگیری با تور ایستاده یکی از بزرگترین عوامل مرگومیر نهنگها و دیگر پستانداران دریایی است. در این میان، نهنگمنقاریان بیش از دیگران به دام تورهای ماهیگیری میافتند. علاوه بر موارد یاد شده، آلودگی دریایی هم بر نهنگها بسیار تأثیرگذار است؛ آلایندههای آلی دیرپا بهآسانی در بدن این جانوران تجمع میکند، چون آنها در بالای زنجیرهٔ غذایی قرار دارند و لایهٔ ضخیمی از چربی در بدنشان انباشتهاست. این مسئله برای نهنگهای دنداندار شدیدتر است. نهنگ مادری که به این مواد آلوده باشد، آن را از راه شیر به فرزندش منتقل میکند. در اثر این آلودگیها، نهنگها به سرطان دستگاه گوارش یا بیماریهای عفونی دچار میشوند. بلعیدن مواد سمی مانند کیسههای پلاستیکی هم از دیگر خطراتی است که نهنگها را تهدید میکند. حافظان محیط زیست بر این باورند که فاصلهیابی صوتی کشتیها و زیردریاییها بر برخی گونههای نهنگها اثر منفی میگذارد و منجر به خودکشی نهنگها میشود. نشانههایی در این نهنگها دیده میشود که دچار بیماری ناشی از کاهش ناگهانی فشار شدهاند.
حفاظت
بهدلیل کاهش قابل ملاحظهٔ شمار نهنگها، کمیسیون بینالمللی شکار نهنگ از سال ۱۹۴۶ تصمیم گرفت که محدودیتهایی برای سقف مجاز شکار نهنگ برای هر کشور قرار دهد. البته این قانون تا سال ۲۰۰۴ گروههای بومی را پوشش نمیداد. بر اساس این قانون، از سال ۲۰۱۵ به این سو، بومیان اجازه دارند سالانه ۲۸۰ نهنگ قطبی از آلاسکا و دو مورد از ساحل غربی گرینلند، ۶۲۰ نهنگ خاکستری از ایالت واشینگتن، سه نهنگ نیزهای معمولی از ساحل شرقی گرینلند و ۱۷۸ مورد از ساحل غربی، ۱۰ نهنگ تیغباله از ساحل غربی گرینلند، ۹ نهنگ گوژپشت از ساحل غربی گرینلند و ۲۰ مورد از سنت وینسنت و گرنادینها شکار کنند. با این تدابیر، بعضی گونهها دوباره از نظر تعداد به حالت پیش از بحران رسیدهاند؛ مانند نهنگهای خاکستری. اما جمعیت نهنگهای قطب شمال به سر حد انقراض عملی رسیدهاست. بسیاری از نهنگهای قطب شمال از محدودهٔ زندگی خود کوچ کردهاند و در بخشهای کوچکی در امتداد ساحل کانادا، گرینلند و در حد انقراض عملی در امتداد خط ساحلی اروپا زندگی میکنند.
IWC دو منطقهٔ حفاظت شده برای نهنگها طراحی کردهاست: جنوبگان و اقیانوس هند. منطقهٔ امن جنوبگان، گسترهای به اندازهٔ ۳۰٬۵۶۰٬۸۶۰ کیلومترمربع را پوشش میدهد و منطقهٔ محافظتشدهٔ اقیانوس هند شامل کل این اقیانوس از ۵۵°S میشود. کمیسیون بینالمللی شکار نهنگ، یک سازمان با عضویت داوطلبانه است و هر کشوری میتواند هر وقت خواست از آن خارج شود و از این نظر فشاری بر کشورها نیست.
در سال ۲۰۱۳ اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN) توانست ۸۶ گونه از آببازسانان را شناسایی کند که ۴۰ مورد از آنها نهنگ بود؛ ۶ مورد در خطر بودند: هونهنگان قطب شمال در ردهٔ گونه در معرض انقراض، نهنگ آبی و تیغباله، هونهنگان اقیانوس آرام شمالی و نهنگ سئی در ردهٔ گونه در معرض خطر و نهنگ عنبر در ردهٔ گونه آسیبپذیر قرار داشتند. از ۲۱ گونه نیز اطلاعات کافی در دسترس نبود. گونههایی که در نوار قطبی زندگی میکنند، به دلیل تغییر اقلیم در خطر بیشتری قرار دارند. بهویژه، زمانی که سطح دریا یخ میزند و بعد شروع به آب شدن میکند.
تماشای نهنگ
برآورد شدهاست که در سال ۲۰۰۸ نزدیک به ۱۳ میلیون نفر به تماشای نهنگها در همهٔ اقیانوسها —غیر از اقیانوس منجمد شمالی— رفتهاند. قوانین و آییننامههایی صادر شدهاست تا میزان مزاحمت برای نهنگها به کمترین حد ممکن برسد. ایسلند، ژاپن و نروژ از جمله کشورهاییاند که هم در زمینهٔ تماشای نهنگها و هم شکار آنها فعالند. نهنگهایی که در هنگام تماشا، بیش از دیگران به قایقها نزدیک میشوند، همانهاییاند که بیش از دیگران احتمال شکار شدنشان وجود دارد. تماشای نهنگ در سراسر جهان، سالانه ۲٫۱ میلیارد دلار درآمدزایی میکند و باعث میشود که ۱۳ هزار شغل ایجاد شود؛ درحالی که شکار نهنگ تنها ۳۱ میلیون دلار درآمدزایی میکند. پژوهشگران گفتهاند که مناطق شکار نهنگ در صورتی که برای تماشای نهنگ استفاده شوند، میتوانند آوردهٔ بیشتری داشته باشند. با این حال، در مناطقی مانند اندونزی، ماهیگیران نهنگها را به دلایل غیرتجاری شکار میکنند؛ از این رو همواره میان شکار نهنگها و گردشگری آنها کشمکش وجود دارد. برای نمونه از ۱۹۹۷، شکار دلفین و نهنگ در فیلیپین ممنوع شده و در مقابل بر روی درآمدزایی از راه جذب گردشگر برای تماشای نهنگها تمرکز شدهاست؛ با این حال، شکار نهنگ بهصورت غیرقانونی و پنهان ادامه دارد.
در اسارت
نهنگ سفید، نخستین نهنگی بود که در یک استخر زندانی شد. دیگر گونهها یا خیلی کمیاب بودند یا خیلی خجالتی یا خیلی بزرگ. نخستین نهنگ سفید در سال ۱۸۶۱ در نیویورک در موزهٔ بارنوم نگهداری شد. در بخش زیادی از سدهٔ بیستم میلادی، کانادا منبع اصلی نهنگهای سفید بود. تا پایان دههٔ ۱۹۶۰ میلادی، نهنگهای سفید را در ورودی رودخانه سنلوران شکار میکردند. اما پس از آن تا سال ۱۹۹۲ که شکار نهنگ ممنوع شد، آنها را از ورودی رودخانهٔ چرچیل شکار میکردند. پس از ممنوعیت شکار نهنگ در کانادا، روسیه در این کار پیشرو شد. نهنگهای سفید در دلتای رود آمور و ساحلهای شرقی آن شکار و به دلفینخانهای در مسکو، سن پترزبورگ و سوچی منتقل میشوند یا اینکه به دیگر کشورها مانند کانادا صادر میشوند. از آنجایی که پرورش نهنگهای سفید در استخرهای بزرگ چندان موفق نبوده، بیشتر نهنگها در محیط طبیعی خودشان نگهداری و حفاظت میشوند.
تا سال ۲۰۰۶ میلادی، ۳۰ نهنگ سفید در کانادا و ۲۸ نهنگ در آمریکا در محیط حفاظتشده نگهداری میشدند، که ۴۲ مورد مرگ گزارش شد. یک عدد نهنگ برابر با ۱۰۰ هزار دلار خرید و فروش میشود. علت شهرت این نهنگها نخست به دلیل رنگ ویژهشان و بعد حالت چهره شان است که گویی که در حال لبخندند. البته حالت لبخند در دیگر آببازسانان هم دیده میشود. علت دیگر، فیزیک بدنِ این نهنگها است که به آنها اجازه میدهد بیشتر روی آب خود را به نمایش بگذارند.
از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۲ در نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا طی برنامهای، بر روی پژواکیابی پستانداران دریایی مطالعه و سعی شد که توانایی آنها در شناسایی اجسام زیر آب بهبود داده شود. شمار زیادی نهنگ سفید و دلفین در این پژوهش بهکار گرفته شدند. پژوهش دیگر این بود که بتوانند آنها آموزش دهند تا تجهیزات و لوازم با خود حمل کنند و بهنوعی، در زیر آب باربری کنند یا با گذاشتن یک دوربین در دهان بتوانند اشیای گمشده را شناسایی کنند یا فعالیت زیردریاییها و کشتیها را زیر نظر بگیرند. پژوهش دیگر در نیروی دریایی روسیه صورت گرفت که به کمک نهنگها میخواستند مینهای دریایی موجود در اقیانوس منجمد شمالی را شناسایی کنند.
آبزیدانهای بسیاری تلاش کردند تا دیگر گونههای نهنگ را هم در اسارت نگهداری کنند. آنها به سراغ گونههای نزدیک به نهنگ سفید مانند شبهنهنگ تکشاخ رفتند. در تلاش زیادی که از دههٔ ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ صورت گرفت، همهٔ شبهنهنگهای تکشاخی که در اسارت بودند، طی چند ماه مُردند. یک جفت یوزنهنگ کوتوله هم در محیطی بسته با تور نگهداری شدند، اما پس از مدتی، آنها را در آبهای آفریقای جنوبی آزاد کردند. یک بار تلاش شد تا یک بچه نوکنهنگ ساوربی را نگه دارند، اما بچه نهنگ به دیوارهٔ مخزن برخورد کرد، پوزه اش شکسته شد و در نهایت مُرد. تصور میشد که بچه نهنگ در یک مخزن ۳۰ متری مستقیم شنا میکند اما ظاهراً مخزن برای این بچه نهنگ کوچک بود. سه بار برای نگهداری نهنگ خاکستری تلاش شد؛ بار نخست نهنگ مرد، بار دوم بچهنهنگ یک سال در تبعید بود اما پس از یک سال آنقدر بزرگ شده بود که نمیشد آن را در آبزیدان نگهداری کرد و به همین دلیل آزادش کردند. اما بار سوم موفقیتآمیز بود.
کنشگران محیط زیست و هواداران حقوق جانوران، تاکنون پویشهای بسیاری را در زمینهٔ جلوگیری از بهرهگیری نمایشی از این جانوران انجام دادهاند. در یک نمونه از چنین اقدامهایی، آنها با ارائهٔ شکایتی به دادگاه، بهرهکشی از نهنگها در پارکهای آبی شهرهای اورلاندو و سن دیگو را مخالف با ماده منع بردگی در قانون اساسی آمریکا دانستند. این مبارزه با رأی دادگاه مبنی بر آنکه آن ماده دربارهٔ انسانها است و نه جانوران، ناکام ماند.
افسانهها، هنر و ادبیات
نهنگها در عمق اقیانوس یا در نواحی قطبی بودند؛ درحالی که انسانها در طول تاریخ، اطلاعات کمی از آنها داشتهاند. برخی با ترس با آنها رفتار میکردند و برخی از روی احترام. برای نمونه، وایکینگها و بسیاری از قبایل قطبنشین از روی احترام با نهنگها برخورد میکردند؛ چون زندگیشان از جهات گوناگونی به نهنگها وابسته بود. در افسانههای آفرینش اینوئیتها آمدهاست که: هنگامی که «غراب بزرگ» که خدایی در قالب انسان بود، یک نهنگ را در ساحل گیرافتاده دید، روح بزرگ (خدای والا) به او گفت که کجا میتواند قارچهای ویژهای پیدا کند که با خوردن آنها نیروی زیادی بگیرد و بتواند نهنگ را دوباره به دریا بازگرداند. بر اساس یک افسانهٔ ایسلندی، مردی سنگی را به سمت یک نهنگ تیغباله پرتاب کرد و سنگ وارد سوراخ تنفسی نهنگ شد و نهنگ منفجر شد. سپس به او گفته شد که تا بیست سال هرگز به دریا پا نگذارد، اما در سال نوزدهم برای ماهیگیری به دریا رفت و توسط یک نهنگ کشته شد.
نهنگها الهامبخشِ آثار هنری هم بودهاند که تاریخ برخی از آنها به عصر سنگ بازمیگردد؛ برای نمونه، در هنرهای سنگی که از کرهٔ جنوبی به دست آمدهاست، ۳۰۰ ترسیم از جانوران مختلف دیده میشود که یکسوم آنها مربوط به نهنگها است. در برخی از آنها، آنقدر جزئیات دیده میشود که میتوان تشخیص داد برای مثال به بزرگبالهایان اشاره دارد. این هنرهای سنگی نشان میدهد که مردم در کرهٔ جنوبی در بازهٔ ۷۰۰۰ تا ۳۵۰۰ سال پیش از میلاد وابستگی زیادی به نهنگها داشتهاند.
مردم جزایر پاسیفیک و بومیهای استرالیا نهنگها، را بهعنوانِ آورندگان خوبی و شادی میدانستند. تنها استثنا، در پلینزی فرانسه است که آببازسانان را همراه با وحشیگری بسیار میدانند.
در ویتنام و غنا، نهنگها احترام الهی دارند؛ تا حدی که گاهی برای نهنگهای به گِل نِشسته، مراسم سوگواری میگیرند. این رفتار ویتنامیها، به اعتقادات مذهبی آنها بازمیگردد. بر پایهٔ فولکلور چینی، خدای دریاها یک نهنگ بزرگ با اندامهای انسانی بود.
در کتابهای مقدس، هم قرآن و هم انجیل، در داستان بلعیدهشدن یونس توسط یک ماهی بزرگ، به نهنگ اشاره شدهاست. در سر ستون کلیسایی مربوط به قرون وسطی، سدهٔ ۱۲ام میلادی، در پوی-دو-دم فرانسه، تندیسی قرار دارد که در آن به این داستان اشاره شدهاست. داستان یونس در عهد عتیق، در کتاب یونس آمده و در انجیل متی ۱۲:۴۰، عیسی مسیح از او یاد کردهاست.
در سال ۱۸۹۶ میلادی، در روزنامهٔ پال مال گزت (The Pall Mall Gazette) فاش شد که یکی از راههای بهبود دردهای رماتیسمی در پزشکی جایگزین این است که فرد باید وارد بدن یک نهنگ مرده شود و چند ساعتی آنجا درنگ کند. این روش دو تا سه سال پیش از فاش شدنش در شهر اِدِن استرالیا به کار برده میشد.
در عصر مدرن نیز از نهنگها در ادبیات و هنر استفاده میشود. برای نمونه، میتوان به نهنگ سفید اثر هرمان ملویل اشاره کرد که در آن نهنگی را تصویر میکند که در برابر اهب شورش میکند و در نهایت توسط او کشته میشود. فیلمهایی مانند سوارکار نهنگ و پینوکیوی والت دیزنی هم از نهنگ استفاده کردهاند.
پانویس
- Hoelzel, A. Rus, ed. (2002). Marine Mammal Biology: An Evolutionary Approach (به انگلیسی). Blackwell Publishing.
- Wikipedia contributors, "Whale," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?oldid=205699388
- Klinowska, Margaret; Cooke, Justin (1991). Dolphins, Porpoises, and Whales of the World: the IUCN Red Data Book (PDF). Columbia University Press, NY: IUCN Publications. ISBN 978-2-88032-936-5.
- Thomas, Jeanette A.; Kastelein, Ronald A. (1990). Sensory Abilities of Cetaceans: Laboratory and Field Evidence. Vol. 196. New York: Springer Science & Business Media. doi:10.1007/978-1-4899-0858-2. ISBN 978-1-4899-0860-5.
- Leatherwood, S.; Prematunga, W.P.; Girton, P.; McBrearty, D.; Ilangakoon, A.; McDonald, D (1991). Records of 'blackfish' (killer, false killer, pilot, pygmy killer, and melon-headed whales) in the Indian Ocean Sanctuary, 1772–1986 in Cetaceans and cetacean research in the Indian Ocean Sanctuary. UNEP Marine Mammal Technical Report. pp. 33–65. ASIN B00KX9I8Y8.
-
Skeat, Walter W. (1898). An Etymological Dictionary of the English Language (3 ed.). Clarendon Press. p. 704.
{{cite book}}
: نگهداری CS1: پیشفرض تکرار ref (link) -
Dawkins, Richard (2004). The Ancestor's Tale, A Pilgrimage to the Dawn of Life. Houghton Mifflin. ISBN 0-618-00583-8.
{{cite book}}
: Unknown parameter|titlelink=
ignored (|title-link=
suggested) (help)نگهداری CS1: پیشفرض تکرار ref (link) - Shorter Oxford English dictionary. United Kingdom: Oxford University Press. 2007. p. 3804.
- Ralls, Katherine; Mesnick, Sarah (1984). "Sexual Dimorphism" (PDF). Encyclopedia of Marine Mammals (2nd ed.). San Diego: Academic Press. pp. 1005–1011. ISBN 978-0-08-091993-5. Archived from the original (PDF) on 25 July 2019. Retrieved 3 November 2017.
- Stevens, C. Edward; Hume, Ian D. (1995). Comparative Physiology of the Vertebrate Digestive System. Cambridge University Press. p. 317. ISBN 978-0-521-44418-7.
- Thewissen, J. G. M.; Perrin, William R.; Wirsig, Bernd (2002). "Hearing". Encyclopedia of Marine Mammals. San Diego: Academic Press. pp. 570–572. ISBN 978-0-12-551340-1.
-
Ketten, Darlene R. (1992). "The Marine Mammal Ear: Specializations for Aquatic Audition and Echolocation". In Webster, Douglas B.; Fay, Richard R.; Popper, Arthur N. (eds.). The Evolutionary Biology of Hearing. Springer–Verlag. pp. 717–750. doi:10.1007/978-1-4612-2784-7_44. ISBN 978-1-4612-7668-5.
{{cite book}}
: نگهداری CS1: پیشفرض تکرار ref (link) - Kennedy, Robert; Perrin, W.F.; Wursig, B.; Thewissen, J. G. M. (2008). "Right whales (E. glacialis, E. japonica, and E. australis". Encyclopedia of Marine Mammals. ISBN 978-0-12-373553-9.
-
Whitehead, H. (2003). Sperm Whales: Social Evolution in the Ocean. Chicago: University of Chicago Press. p. 4. ISBN 978-0-226-89518-5.
{{cite book}}
: نگهداری CS1: پیشفرض تکرار ref (link) - Janet Mann; Richard C. Connor; Peter L. Tyack; et al., eds. (2000). Cetacean Societies: Field Studies of Dolphins and Whales. University of Chicago. p. 9. ISBN 0-226-50341-0.
- Nemoto, T.; Okiyama, M.; Iwasaki, N.; Kikuchi, T. (1988). "Squid as Predators on Krill (Euphausia superba) and Prey for Sperm Whales in the Southern Ocean". In Dietrich Sahrhage (ed.). Antarctic Ocean and Resources Variability. Springer Berlin Heidelberg. pp. 292–296. doi:10.1007/978-3-642-73724-4_25. ISBN 978-3-642-73726-8.
-
Riedman, M. (1991). The Pinnipeds: Seals, Sea Lions, and Walruses. University of California Press. p. 168. ISBN 0-520-06498-4.
{{cite book}}
: نگهداری CS1: پیشفرض تکرار ref (link) -
Proulx, Jean-Pierre (1994). Basque whaling in Labrador in the 16th century. pp. 260–286. ISBN 978-0-660-14819-9.
{{cite book}}
: نگهداری CS1: پیشفرض تکرار ref (link) - Tonnessen, J.N.; Johnsen, A.O (1982). The History of Modern Whaling. C. Hurst. ISBN 0-905838-23-8.
-
Mead, J.G.; Brownell, R. L. , Jr. (2005). "Order Cetacea". Mammal Species of the World: A Taxonomic and Geographic Reference. Johns Hopkins University Press. pp. 723–743. ISBN 978-0-8018-8221-0.
{{cite book}}
: نگهداری یادکرد:نامهای متعدد:فهرست نویسندگان (link) - Björgvinsson, Ásbjörn; Lugmayr, Helmut; Camm, Martin; Skaptason, Jón (2002). Whale watching in Iceland. ISBN 9979-761-55-5.
- "Lamentations 4:3". Bible. Retrieved 29 August 2015.
- [قرآن صافات ۱۳۹]
- "Matthew". Bible. Retrieved 30 December 2013.
-
Mack, John (2013). The Sea: a cultural history. Reaktion Books. pp. 205–206. ISBN 978-1-78023-184-6.
{{cite book}}
: نگهداری CS1: پیشفرض تکرار ref (link) - Bonner, Nigel (1980). Whales. Facts on File. pp. 17, 23–24. ISBN 0-7137-0887-5.
- Beland, Pierre (1996). Beluga: A Farewell to Whales (1 ed.). The Lyons Press. p. 224. ISBN 1-55821-398-8.
مقالات
-
Gatesy, J. (1997). "More DNA support for a Cetacea/Hippopotamidae clade: the blood-clotting protein gene gamma-fibrinogen" (PDF). Molecular Biology and Evolution. 14 (5): 537–543. doi:10.1093/oxfordjournals.molbev.a025790. PMID 9159931.
{{cite journal}}
: نگهداری CS1: پیشفرض تکرار ref (link) - Johnson, James H.; Wolman, Allen A. (1984). "The Humpback Whale". Marine Fisheries Review. 46 (4): 30–37.
- Cozzi, Bruno; Mazzario, Sandro; Podestà, Michela; Zotti, Alessandro (2009). "Diving Adaptations of the Cetacean Skeleton" (PDF). Open Zoology Journal. 2 (1): 34–42. doi:10.2174/1874336600902010024.
-
Goldbogen, Jeremy A. (2010). "The Ultimate Mouthful: Lunge Feeding in Rorqual Whales". American Scientist. 98 (2): 124–131. doi:10.1511/2010.83.124. Archived from the original on 28 اكتبر 2016. Retrieved 3 November 2017.
{{cite journal}}
: Check date values in:|archive-date=
(help)نگهداری CS1: پیشفرض تکرار ref (link) - Houben, A. J. P.; Bijl, P. K.; Pross, J.; Bohaty, S. M.; Passchier, S.; Stickley, C. E.; Rohl, U.; Sugisaki, S.; Tauxe, L.; van de Flierdt, T.; Olney, M.; Sangiorgi, F.; Sluijs, A.; Escutia, C.; Brinkhuis, H. (2013). "Reorganization of Southern Ocean Plankton Ecosystem at the Onset of Antarctic Glaciation". Science. 340 (6130): 341–344. Bibcode:2013Sci...340..341H. doi:10.1126/science.1223646. PMID 23599491.
- Steeman, M. E.; Hebsgaard, M. B.; Fordyce, R. E.; Ho, S. Y. W.; Rabosky, D. L.; Nielsen, R.; Rahbek, C.; Glenner, H.; Sorensen, M. V.; Willerslev, E. (2009). "Radiation of Extant Cetaceans Driven by Restructuring of the Oceans". Systematic Biology. 58 (6): 573–585. doi:10.1093/sysbio/syp060. PMC 2777972. PMID 20525610.
- Thewissen, J. G. M.; Cooper, L. N.; Clementz, M. T.; Bajpai, S.; Tiwari, B. N. (2007). "Whales originated from aquatic artiodactyls in the Eocene epoch of India" (PDF). Nature. 450 (7173): 1190–1194. Bibcode:2007Natur.450.1190T. doi:10.1038/nature06343. PMID 18097400.
- Fahlke, Julia M.; Gingerich, Philip D.; Welsh, Robert C.; Wood, Aaron R. (2011). "Cranial asymmetry in Eocene archaeocete whales and the evolution of directional hearing in water". Proceedings of the National Academy of Sciences. 108 (35): 14545–14548. doi:10.1073/pnas.1108927108. PMC 3167538. PMID 21873217.
- Bebej, R. M.; ul-Haq, M.; Zalmout, I. S.; Gingerich, P. D. (June 2012). "Morphology and Function of the Vertebral Column in Remingtonocetus domandaensis (Mammalia, cetacea) from the Middle Eocene Domanda Formation of Pakistan". Journal of Mammalian Evolution. 19 (2): 77–104. doi:10.1007/S10914-011-9184-8.
- Reidenberg, Joy S. (2007). "Anatomical adaptations of aquatic mammals". The Anatomical Record. 290 (6): 507–513. doi:10.1002/ar.20541. PMID 17516440.
-
Boisserie, Jean-Renaud; Lihoreau, Fabrice; Brunet, Michel (2005). "The position of Hippopotamidae within Cetartiodactyla". Proceedings of the National Academy of Sciences. 102 (5): 1537–1541. doi:10.1073/pnas.0409518102. PMC 547867. PMID 15677331.
{{cite journal}}
: نگهداری یادکرد:استفاده از پارامتر نویسندگان (link) -
Scholander, Per Fredrik (1940). "Experimental investigations on the respiratory function in diving mammals and birds". Hvalraadets Skrifter. 22: 1–131.
{{cite journal}}
: نگهداری CS1: پیشفرض تکرار ref (link) - Rose, Kenneth D. (2001). "The Ancestry of Whales" (PDF). Science. 293: 2216–2217. doi:10.1126/science.1065305. PMID 11567127.
- Norena, S. R.; Williams, T. M. (2000). "Body size and skeletal muscle myoglobin of cetaceans: adaptations for maximizing dive duration". Comparative Biochemistry and Physiology A. 126 (2): 181–191. doi:10.1016/S1095-6433(00)00182-3. PMID 10936758.
- Cranford, T.W.; Krysl, P.; Hildebrand, J.A. (2008). "Acoustic pathways revealed: simulated sound transmission and reception in Cuvier's beaked whale (Ziphius cavirostris)". Bioinspiration & Biomimetics. 3: 016001. doi:10.1088/1748-3182/3/1/016001. PMID 18364560.
- Smith, Craig R.; Baco, Amy R. (2003). "Ecology of Whale Falls at the Deep-Sea Floor". Oceanography and Marine Biology: An Annual Review. 41: 311–354.
- Mass, Alla; Supin, Alexander (21 May 2007). "Adaptive features of aquatic mammals' eyes". Anatomical Record. 290 (6): 701–715. doi:10.1002/ar.20529. PMID 17516421.
- Watson, K.K.; Jones, T. K.; Allman, J. M. (2006). "Dendritic architecture of the Von Economo neurons". Neuroscience. 141 (3): 1107–1112. doi:10.1016/j.neuroscience.2006.04.084. PMID 16797136.
- Hof, Patrick R.; Van Der Gucht, Estel (2007). "Structure of the cerebral cortex of the humpback whale, Megaptera novaeangliae (Cetacea, Mysticeti, Balaenopteridae)". The Anatomical Record. 290 (1): 1–31. doi:10.1002/ar.20407. PMID 17441195.
- Wiley, David; et al. (2011). "Underwater components of humpback whale bubble-net feeding behaviour". Behaviour. 148 (5): 575–602. doi:10.1163/000579511X570893.
- Leighton, Tim; Finfer, Dan; Grover, Ed; White, Paul (2007). "An acoustical hypothesis for the spiral bubble nets of humpback whales, and the implications for whale feeding" (PDF). Acoustics Bulletin. 32 (1): 17–21.
- Zerbini, Alexandre N.; et al. (11 May 2006). "Satellite-monitored movements of humpback whales in the Southwest Atlantic Ocean". Marine Ecology Progress Series. 313: 295–304. doi:10.3354/meps313295.
- Miller, P. J. O.; Aoki, K.; Rendell, L. E.; Amano, M. (2008). "Stereotypical resting behavior of the sperm whale". Current Biology. 18 (1): R21–R23. doi:10.1016/j.cub.2007.11.003. PMID 18177706.
- Lydersen, Christian; Weslawski, Jan Marcin; Øritsland, Nils Are (1991). "Stomach content analysis of minke whales from the Lofoten and Vesterålen areas, Norway". Ecography. 1 (3): 219–222. doi:10.1111/j.1600-0587.1991.tb00655.x.
- Morrel, Virginia (30 January 2012). "Killer Whale Menu Finally Revealed". Science AAAS. Retrieved 29 August 2015.
- Smith, Thomas G.; Sjare, Becky (1990). "Predation of Belugas and Narwhals by Polar Bears in Nearshore Areas of the Canadian High Arctic". Arctic. 43 (2): 99–102. doi:10.14430/arctic1597.
- Roman, J.; McCarthy, J. J. (October 2010). "The Whale Pump: Marine Mammals Enhance Primary Productivity in a Coastal Basin". PLoS ONE. 5 (10): e13255. doi:10.1371/journal.pone.0013255. PMC 2952594. PMID 20949007.
- Roman, J.; McCarthy, J. J. (2010). Roopnarine, Peter (ed.). "The Whale Pump: Marine Mammals Enhance Primary Productivity in a Coastal Basin". PLoS ONE. 5 (10): e13255. doi:10.1371/journal.pone.0013255. PMC 2952594. PMID 20949007.
- Roman, Joe; Estes, James A.; Morissette, Lyne; Smith, Craig; Costa, Daniel; McCarthy, James; Nation, J.B.; Nicol, Stephen; Pershing, Andrew; Smetacek, Victor (2014). "Whales as marine ecosystem engineers". Frontiers in Ecology and the Environment. 12 (7): 377–385. doi:10.1890/130220.
- Nummela, Sirpa; Thewissen, J.G.M; Bajpai, Sunil; Hussain, Taseer; Kumar, Kishor (2007). "Sound transmission in archaic and modern whales: Anatomical adaptations for underwater hearing". The Anatomical Record. 290 (6): 716–733. doi:10.1002/ar.20528. PMID 17516434.
- Fujiwara, Yoshihiro; et al. (16 February 2007). "Three-year investigations into sperm whale-fall ecosystems in Japan". Marine Ecology. 28 (1): 219–230. doi:10.1111/j.1439-0485.2007.00150.x.
- Morseth, C. Michele (1997). "Twentieth-Century Changes in Beluga Whale Hunting and Butchering by the Kaηiġmiut of Buckland, Alaska". Arctic. 50 (3): 241. doi:10.14430/arctic1106. JSTOR 40511703.
- Rommel, S. A.; et al. (2006). "Elements of beaked whale anatomy and diving physiology and some hypothetical causes of sonar-related stranding". Journal of Cetacean Resource Management. 7 (3): 189–209.
- Schrope, Mark. (2003). "Whale deaths caused by US Navy's sonar". Nature. 415 (6868): 106. Bibcode:2002Natur.415..106S. doi:10.1038/415106a. PMID 11805797.
- Piantadosi, C. A.; Thalmann, E. D. (2004). "Pathology: whales, sonar and decompression sickness". Nature. 428 (6894): 716–718. doi:10.1038/nature02527a. PMID 15085881.
-
"North Atlantic Right Whale Source Document for the Critical Habitat Designation: A review of information pertaining to the definition of "critical habitat"". NOAA Fisheries. July 2014.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - Laidre, K. L.; Stirling, I.; Lowry, L. F.; Wiig, Ø.; Heide-Jørgensen, M. P.; Ferguson, S.H. (2008). "Quantifying the sensitivity of Arctic marine mammals to climate-induced habitat change" (PDF). Ecological Applications. 18 (2 Suppl.): S97–S125. doi:10.1890/06-0546.1. PMID 18494365. Archived from the original (PDF) on 24 September 2015. Retrieved 29 August 2015.
-
Cressey, Jason (1998). "Making a Splash in the Pacific Ocean: Dolphin and Whale Myths and Legends of Oceania" (PDF). Rapa Nui Journal. 12: 75–84. Archived from the original (PDF) on 20 November 2018. Retrieved 5 August 2015.
{{cite journal}}
: نگهداری CS1: پیشفرض تکرار ref (link)
تارنماها
-
Froias, Gustin (2012). "Balaenidae". New Bedford Whaling Museum. Archived from the original on 20 April 2020. Retrieved 29 August 2015.
{{cite web}}
: نگهداری CS1: پیشفرض تکرار ref (link) - Jefferson, T.A.; Leatherwood, S.; Webber, M.A. "Gray whale (Family Eschrichtiidae)". Marine Species Identification Portal. Retrieved 29 August 2015.
- Jefferson, T.A.; Leatherwood, S.; Webber, M.A. "Narwhal and White Whale (Family Monodontidae)". Marine Species Identification Portal. Retrieved 29 August 2015.
- Jefferson, T.A.; Leatherwood, S.; Webber, M.A. "Sperm Whale (Family Physeteridae)". Marine Species Identification Portal. Retrieved 29 August 2015.
- Jefferson, T.A.; Leatherwood, S.; Webber, M.A. "Beaked Whales (Family Ziphiidae)". Marine Species Identification Portal. Retrieved 29 August 2015.
- "Going Aquatic: Cetacean Evolution". PBS Nature. 21 March 2012. Retrieved 29 August 2015.
-
Interglot translation dictionary. "Ballena asesina". interglot.com. Retrieved 15 January 2016.
{{cite web}}
: Italic or bold markup not allowed in:|work=
(help) - "Introduction to Cetacea: Archaeocetes: The Oldest Whales". University of Berkeley. Archived from the original on 28 August 2015. Retrieved 25 July 2015.
- "Sperm Whales brain size". NOAA Fisheries – Office of Protected Resources. Retrieved 9 August 2015.
- "Mysticetes hunt in groups". Defenders of Wildlife. Retrieved July 24, 2015.
- Marrero, Meghan E.; Thornton, Stuart (1 November 2011). "Big Fish: A Brief History of Whaling". National Geographic. Retrieved 2 September 2015.
- "Whale products". New Bedford Whaling Museum. Retrieved 29 August 2015.
-
Stonehouse, Bernard (5 October 2007). "British Arctic whaling: an overview". University of Hull. Archived from the original on 5 اكتبر 2016. Retrieved 4 September 2015.
{{cite web}}
: Check date values in:|archive-date=
(help)نگهداری CS1: پیشفرض تکرار ref (link) - "Timeline: The History of Whaling in America". PBS. Archived from the original on 1 May 2010. Retrieved 3 November 2017.
- "Which countries are still whaling". International Fund for Animal Welfare. Retrieved 29 August 2015.
- "Aboriginal Subsistence whaling". IWC. Retrieved 29 August 2015.
- NOAA Fisheries – Office of Protected Resources. "The Tuna-Dolphin Issue". noaa.gov. Retrieved 29 August 2015.
- "The physics of bubble rings and other diver's exhausts". Archived from the original on 6 October 2006. Retrieved 19 December 2015.
-
Metcalfe, C. (23 February 2012). "Persistent organic pollutants in the marine food chain". United Nations University. Retrieved 16 August 2013.
{{cite web}}
: نگهداری CS1: پیشفرض تکرار ref (link) - unknown. "Key Documents". International Whaling Commission. Retrieved 29 August 2015.
- "Catch limits". International Whaling Commission. Archived from the original on 8 December 2016. Retrieved 6 August 2015.
- MacKenzie, Debora (4 June 1994). "Whales win southern sanctuary". New Scientist. Retrieved 12 September 2015.
- "Whale Sanctuaries". International Whaling Commission. Retrieved 4 September 2015.
- O'Connor, Simon (2009). "Whale Watching Worldwide" (PDF). International Fund for Animal Welfare. pp. 23–24. Archived from the original (PDF) on 8 May 2015. Retrieved 26 December 2014.
- National Oceanic and Atmospheric Administration, NOAA (January 2004). "Marine Wildlife Viewing Guidelines" (PDF). Retrieved 6 August 2010.
- O'Connor S.; Campbell R.; Cortez H.; Knowles T. (2009). "Whale Watching Worldwide: tourism numbers, expenditures and expanding economic benefits" (PDF). International Fund for Animal Welfare. Archived from the original (PDF) on 8 May 2015. Retrieved 29 August 2015.
-
Viegas, Jennifer (23 February 2010). "Thousands Mourn Dead Whale in Vietnam". Discovery News. Retrieved 15 April 2011.
{{cite web}}
: نگهداری CS1: پیشفرض تکرار ref (link) - "Funeral for a Whale held at Apam". GhanaWeb. Ghana News Agency. 10 August 2005. Retrieved 15 April 2011.
- Hovhannes, Alan (1970). "And God Created Great Whales". Retrieved 10 October 2007.
-
"Beluga Whales in Captivity: Hunted, Poisoned, Unprotected". Special Report on Captivity 2006. Canadian Marine Environment Protection Society. 2006.
{{cite web}}
:|access-date=
requires|url=
(help); Missing or empty|url=
(help) - "Beluga (Delphinapterus leucas) Facts – Distribution – In the Zoo". World Association of Zoos and Aquariums. Archived from the original on 10 February 2012. Retrieved 5 December 2011.
- "The Story of Navy Dolphins". PBS. Retrieved 12 October 2008.
اخبار
- Northeastern Ohio Universities Colleges of Medicine and Pharmacy (2007). "Whales Descended From Tiny Deer-like Ancestors". Web link. Retrieved 21 December 2007.
- "New Dawn". Walking with Prehistoric Beasts. 2002. Discovery Channel.
- Collins, Nick (22 October 2012). "Whale learns to mimic human speech". Web link. Retrieved 22 October 2012.
- Siebert, Charles (8 July 2009). "Watching Whales Watching Us". Web link. Retrieved 29 August 2015.
- Fields, R. Douglas. "Are whales smarter than we are?". Web link. Retrieved 9 August 2015.
- Griffin, Catherine (7 December 2015). "Beluga Bubbles Reveal How These Whales Are Feeling". Web link. Retrieved 19 December 2015.
- "Milk". Modern Marvels. Season 14. 2008-01-07. The History Channel.
- "Whale poop pumps up ocean health". 12 October 2010. Web link. Retrieved 18 November 2011.
- "Whale poo important for ocean ecosystems". 26 May 2014. Web link. Retrieved 18 November 2014.
- "Rock art hints at whaling origins". 20 April 2004. Web link. "Stone Age people may have started hunting whales as early as 6,000 BC, new evidence from South Korea suggests.". Retrieved 2 September 2015.
- "Commercial Whaling: Good Whale Hunting". The Economist. 4 March 2012. Retrieved 1 September 2015.
- Ford, Catherine (July 2015). "A Savage History: Whaling in the South Pacific and Southern Oceans". Web link.
- Tsai, Wen-Chu. "Whales and trash-bags". Web link. Retrieved 5 August 2015.
- Kirby, Alex (8 October 2003). "Sonar may cause Whale deaths". Web link. Retrieved 14 September 2006.
- "CWA travels to The Petroglyphs of Bangudae". 24 January 2014. Web link. Retrieved 31 August 2015.
- "Thousand gather for whale's funeral in Vietnam". 23 February 2010. Web link. Retrieved 15 April 2011.
- "Whale funeral draws 1000 mourners in Vietnam". 14 April 2003. Web link. Retrieved 15 April 2011.
پیوند به بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ نهنگ موجود است. |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به نهنگ در ویکیگفتاورد موجود است. |
گونههای زندهٔ آببازسانان
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
کتابخانههای ملی | |
---|---|
سایر |