Мы используем файлы cookie.
Продолжая использовать сайт, вы даете свое согласие на работу с этими файлами.

نئاندرتال

Подписчиков: 0, рейтинг: 0

انسان نئاندرتال
محدودهٔ زمانی: پلیستوسن میانی تا پسین ۰٫۶ تا ۰٫۰۳ میلیون سال پیش
Homo sapiens neanderthalensis.jpg
جمجمهٔ نئاندرتال یافت‌شده در La Chapelle-aux-Saints در سال ۱۹۰۸
Neanderthalensis.jpg
اسکلت نئاندرتال، موزه تاریخ طبیعی آمریکا
رده‌بندی علمی
فرمانرو: جانوران
شاخه: طنابداران
رده: پستانداران
راسته: نخستی‌سانان
تیره: انسان‌سایان
سرده: انسان
گونه: H. neanderthalensis
نام دوبخشی
Homo neanderthalensis
Range of Homo neanderthalensis.png
گسترهٔ Homo neanderthalensis. کرانه‌های شرقی و شمالی می‌توانند تا کوه‌های اورال نیز گسترده باشند.

انسان نئاندرتال یک گونه یا زیرگونه منقرض شده از انسان‌های باستانی هستند که تا حدود ۴۰۰۰۰ سال پیش در اوراسیا زندگی می‌کردند. در حالی که علت انقراض آنها بسیار مورد بحث است، عوامل جمعیت شناختی مانند اندازه کوچک جمعیت، همخونی و نوسانات تصادفی عوامل محتمل در نظر گرفته می‌شوند. سایر محققان جایگزینی رقابتی، جذب در ژنوم انسان مدرن، تغییرات آب و هوایی بزرگ، بیماری، یا ترکیبی از این عوامل را علت انقراض این گونه برشمردند. مشخص نیست چه زمانی نسل نئاندرتال‌ها از انسان‌های امروزی جدا شد. مطالعات فواصل مختلفی را از ۳۱۵۰۰۰ تا بیش از ۸۰۰۰۰۰ سال تخمین زده‌اند. زمان واگرایی نئاندرتال‌ها از جدشان انسان هایدلبرگی نیز نامشخص است. قدیمی‌ترین استخوان‌های بالقوه نئاندرتال مربوط به ۴۳۰۰۰۰ سال پیش است، اما طبقه‌بندی هنوز نامشخص است. نئاندرتال‌ها از فسیل‌های متعدد، به ویژه از ۱۳۰۰۰۰ سال پیش، شناخته شده‌اند. نمونه نوع، نئاندرتال ۱، en:Neanderthal 1 در سال ۱۸۵۶ در دره نئاندر در آلمان امروزی پیدا شد. در اوایل قرن بیستم، محققان نئاندرتال‌ها را بدوی، بی هوش و وحشی نشان می‌دادند. اگرچه دانش و درک آنها از آن زمان به‌طور قابل توجهی در جامعه علمی تغییر کرده‌است، تصویر کهن الگوی غارنشین تکامل نیافته همچنان در فرهنگ عامه مردم رایج است. فناوری نئاندرتال‌ها بسیار پیچیده بود. این شامل صنعت ابزار سنگی موستریان و توانایی ایجاد آتش و ساختن اجاق غاری، ساختن چسب چوب درخت غان، می‌شود. از دیگر کارهایی که این گونه انجام می‌داد شامل ساخت لباس‌های ساده شبیه پتو و پانچو، بافندگی، دریانوردی در دریای مدیترانه، استفاده از گیاهان دارویی، و همچنین درمان جراحات شدید، ذخیره غذا، استفاده از تکنیک‌های مختلف پخت و پز مانند کباب کردن، جوشاندن و دود کردن می‌باشد.

نئاندرتال‌ها از طیف وسیعی از غذاها، عمدتاً پستانداران سم دار، و همچنین سایر جانوران بزرگ، گیاهان، پستانداران کوچک، پرندگان، و منابع آبزی و دریایی استفاده می‌کردند. اگرچه آنها احتمالاً شکارچیان راس هرم غذایی بودند، اما همچنان با خرس غارنشین، شیر غارنشین، کفتار غارنشین و دیگر شکارچیان بزرگ رقابت می‌کردند. تعدادی از نمونه‌های تفکر نمادین و هنر پارینه سنگی به‌طور غیرقابل قطعی به نئاندرتال‌ها نسبت داده شده‌اند، مثل زیور آلات از پنجه و پر پرندگان یا صدف، مجموعه‌ای از اشیاء من جمله کریستال‌ها و فسیل‌ها، حکاکی، تولید موسیقی با استخوان ران خرس غارنشین. و غار نقاشی اسپانیایی مربوط به قبل از ۶۵۰۰۰ سال پیش. برخی از شواهد بیانگر وجود اعتقادات مذهبی درمیان آنها بوده‌است. نئاندرتال‌ها احتمالاً قادر به گفتار بودند، اگرچه پیچیدگی زبان آنها مشخص نیست.

در مقایسه با انسان‌های امروزی، نئاندرتال‌ها ساختاری قوی‌تر و اندام‌های کوتاه‌تری داشتند. پژوهشگران اغلب این ویژگی‌ها را به‌عنوان سازگاری برای حفظ گرما در آب و هوای سرد توضیح می‌دهند، اما ممکن است این ویژگی‌ها سازگاری‌هایی برای دویدن در مناظر گرم‌تر و جنگلی باشد که نئاندرتال‌ها اغلب در آن زندگی می‌کردند. با این وجود، آن‌ها سازگاری‌های خاص سرما را داشتند، مانند ذخیره‌سازی تخصصی چربی بدن و بینی بزرگ‌شده به هوای گرم (اگرچه بینی ممکن است ناشی از رانش ژنتیکی باشد). میانگین قد مردان نئاندرتال در حدود ۱۶۵ سانتی‌متر (۵ فوت ۵ اینچ) و قد زنان ۱۵۳ سانتی‌متر (۵٫۰۲ فوت) است که شبیه به انسان‌های مدرن پیش از صنعتی شدن است. پوسته‌های مغزی مردان و زنان نئاندرتال به ترتیب حدود ۱۶۰۰ سانتی‌متر مکعب (۹۸ مکعب مکعب) و ۱۳۰۰ سانتی‌متر مکعب (۷۹ مکعب مکعب) بود، که در محدوده مقادیر برای انسان مدرن است. جمجمه نئاندرتال کشیده‌تر بود و دارای لوب‌های جداری کوچک‌تر و مخچه بود، صفات مورفولوژیکی که برای اختصاص نمونه‌ها به گونه‌ها استفاده می‌شد.

جمعیت کل نئاندرتال‌ها کم بود، و گونه‌های ژنی ضعیف مضر را تکثیر می‌کردند و مانع از شبکه‌های مؤثر در فواصل دور می‌شدند. با این وجود، شواهدی از فرهنگ‌های منطقه ای و در نتیجه ارتباط منظم بین جوامع وجود دارد. آنها احتمالاً در غارها رفت و آمد می‌کردند و به صورت فصلی بین غارها حرکت می‌کردند. نئاندرتال‌ها در یک محیط پراسترس با نرخ تروما بالا زندگی می‌کردند و حدود ۸۰٪ قبل از ۴۰ سالگی مردند. پیش‌نویس گزارش پروژه ژنوم نئاندرتال در سال ۲۰۱۰ شواهدی را برای آمیختگی بین نئاندرتال‌ها و انسان‌های مدرن ارائه کرده‌است که احتمالاً ۳۱۶۰۰۰ تا ۲۱۹۰۰۰ سال پیش رخ داده‌است. اما به احتمال زیاد ۱۰۰۰۰۰ سال پیش و دوباره ۶۵۰۰۰ سال پیش.

همچنین به نظر می‌رسد نئاندرتال‌ها با انسان‌تبار دنیسووا، گروهی متفاوت از انسان‌های باستانی، در سیبری آمیخته‌اند. حدود ۱ تا ۴ درصد از ژنوم اوراسیاها، استرالیایی-ملانزیایی‌ها، بومیان آمریکا و آفریقای شمالی از اجداد نئاندرتال هستند، در حالی که ساکنان جنوب صحرای آفریقا اصلاً نسبتی با نئاندرتال‌ها ندارند، به جز ردپای احتمالی از ژن اولیه انسان‌های خردمند به نئاندرتال. جریان مهاجرت اخیر اوراسیائی‌ها به آفریقا. در مجموع، حدود ۲۰ درصد از گونه‌های مشخص ژن نئاندرتال امروزه زنده مانده‌اند.

اگرچه بسیاری از گونه‌های ژنی به ارث رسیده از نئاندرتال‌ها ممکن است مضر بوده و انتخاب شده باشند، به نظر می‌رسد که نفوذ نئاندرتال بر سیستم ایمنی انسان مدرن تأثیر گذاشته‌است، و همچنین در چندین مورد دخیل است. توابع و ساختارهای بیولوژیکی دیگر، اما به نظر می‌رسد بخش بزرگی از دی‌ان‌ای بی‌رمز باشد.

ژنوم

شمار ژنوم انسان نئاندرتال سه میلیارد زوج و تقریباً برابر ژنوم‌های انسان خردمند است که احتمالاً ژن‌هایی از انسان نئاندرتال با ژن‌های انسان خردمند یکسان هستند. چنین تصور می‌شود که مقایسه ژنوم نئاندرتال با ژنوم انسان خردمند منجر به افزایش فهم ما در مورد انسان نئاندرتال و همچنین تکامل انسان و مغز او خواهد شد.

یک پژوهشگر، با بررسی دی‌ان‌ای اولیه متعلق به یک تکه استخوان ران ۳۸٬۰۰۰ ساله که در سال ۱۹۸۰ در غار ویندیجا کرواسی کشف شد دریافت که ۹۹٫۵ درصد دی‌ان‌ای انسان نئاندرتال و خردمند، مشترک است. این باور وجود دارد که این دو گونهٔ نزدیک به ۵۰۰٬۰۰۰ سال پیش، نیای یکسانی داشته‌اند. برآورد و محاسبات مربوط به طبیعت نشان از آن دارد که این دو گونه ۵۱۶٬۰۰۰ سال پیش از همدیگر منشعب شده‌اند. این در حالی است که آثار سنگواره‌ای زمان جدایی این دو گونه را به ۴۰۰٬۰۰۰ سال پیش نسبت می‌دهند.

مقایسهٔ مغز انسان نئاندرتال و خردمند

با بازسازی دیجیتالی مغز نئاندرتال‌ها مشخص شد که تفاوتی آشکار در شکل مغز آن‌ها با انسان خردمند وجود دارد. ناحیهٔ مخچه‌ی انسان خردمند به‌طور چشمگیری بزرگ‌تر از انسان نئاندرتال است. مخچه در حفظ تعادل بدن و هماهنگی حرکات و یادگیری‌های حرکتی نقش دارد و در انجام اعمال حرکتی هوشمندانه و ظریف نقش زیادی دارد. با اینحال بازسازی‌ها نشان دادند که نئاندرتال‌ها دارای دستکم یک برتری بزرگ نسبت به انسان خردمند بوده‌اند. مرکز پردازش تصویری مغز آن‌ها که به نام لوب آوندی شناخته می‌شود، بزرگ‌تر از انسان خردمند بوده‌است.

جمجمهٔ یک پسر بچهٔ نئاندرتال کشف شده در حفاری منطقهٔ تشیک تاش

هوش

در آوریل ۲۰۲۰ کشف یک تکه ریسمان با دیرینگی ۵۰ هزار ساله در غاری در فرانسه نشان داد که انسان نئاندرتال به اندازه انسان خردمند، باهوش بوده‌است و می‌توانسته مفاهیمی مانند اعداد، شمارش، جفت، و مجموعه را درک کند.

نئاندرتال‌ها توانایی کنترل آتش، ساخت سرپناه، و شکار ماهرانه حیوانات بزرگ را داشتند و مردگان خود را در گور می‌گذاشتند.

ابزارسازی

شیوهٔ خاص تولید ابزار سنگی در دوره پارینه‌سنگی میانی بنام محل باستانی که این ابزارها در آن یافت شده‌اند فرهنگ موستری نامیده شده‌است. از ویژگی‌های فرهنگ موستری استفادهِ بسیار از شیوهِ لوالوایی است. ابزار موستری بیشتر با استفاده از ضربه چکش‌های غیر سخت و سخت ساخته می‌شدند. چکش‌های غیر سخت از مواد آلی نرمی که از استخوان، شاخ، و چوب بدست می‌آمدند ساخته می‌شدند و چکش‌های سخت از سنگ‌هایی مانند سنگ آهک، و سنگ آذرین ساخته می‌شدند. تقریباً در پایان دورهِ نئاندرتال‌ها، آن‌ها ابزارهای شاتل پرونی Châtelperronian را ابداع کردند که «پیشرفته‌تر» از ابزار موستری بود. آن‌ها یا خود Châtelperronian را ابداع کردند یا آن را از انسان خردمند تقلید کردند. انسان خردمندی که این‌گونه تصور می‌شود که فرهنگ اوریناسی را ایجاد کردند.

سبک زندگی

اشیای باقی‌مانده از نئاندرتال‌ها به‌ویژه زیورآلاتشان که استفاده‌های نمادین داشته و نشانگر فرهنگ آن‌ها بوده، اساسی‌ترین سند برای بررسی رفتار آن‌ها و مقایسه با رفتارهای انسان خردمند هستند. برخی از پژوهشگران می‌گویند که پیش از حضور انسان خردمند در اروپا نزدیک به ۴۰ هزار سال پیش، نئاندرتال‌ها مراسمی نمادین داشته‌اند. اما برخی از منتقدان این نظریه هم می‌گویند که آن‌ها در دورهٔ کوتاه رقابت با انسان‌های خردمند بوده که این چیزها را از ما غنیمت گرفته‌اند. به هرحال نئاندرتال‌ها نزدیک به ۳۰ هزار سال پیش ناپدید شدند و رازهای زیادی از خود باقی گذاشتند.

آثار زینتی

نظریهٔ غالب این است که خاستگاه انسان خردمند آفریقا بوده و بعداً با مهاجرت‌های گسترده، در همه جای جهان پخش شده‌اند و محل زندگی انسان‌های قدیمی‌تر، مانند انسان نئاندرتال را تغییر داده‌اند. در سال ۱۹۷۹ باستان شناسان در فرانسه، اسکلت یک نئاندرتال را یافتند. آن زمان کارشناسان تصور می‌کردند که آرایش بدن و زیورآلات از جنس استخوان در کنار دیگر عناصر، ساختهٔ دست انسان خردمند است. اما پژوهش‌های بعدی نشان دادند که خود نئاندرتال‌ها این‌طور آرایش می‌کرده‌اند. در سال ۱۹۹۵ پژوهش‌گران بقایای انسانی را در همان دورهٔ زمانی، در جایی دیگر در فرانسه یافتند که آن نیز نئاندرتال بود و چنین آرایشی داشت. اهمیت این یافته‌ها در این است که گونه‌ها، هم با کالبدشناسی بدن و هم با رفتار خود شناخته می‌شوند؛ بنابراین همان‌طور که نئاندرتال‌ها بدنی همانند انسان خردمند نداشتند نمی‌توان رفتاری امروزی نیز برای آن‌ها تعریف کرد. این یافته‌ها رفتارهای اجتماعی انسان نئاندرتال را توضیح می‌دهند.

دو یافتهٔ مهم برای دیرینه‌شناسان انسانی بسیار قابل توجه بوده‌است؛ یکی غاری در جنوبی‌ترین نقطه در اسپانیا بود که سال ۱۹۸۵ حفاری شد و سه صدف سوراخ شده در آن پیدا شد که در آغاز، چندان توجهی جلب نکرد. اما پس از چند سال با پیگیری یک پژوهشگر، کشف شد که این صدف متعلق به ۴۸ تا ۵۰ هزار سال پیش است. یکی از صدف‌ها پوشش یک صدف خوراکی مدیترانه‌ای بود. با تمیز کردن آن، لکه‌ای روی آن پیدا شد که می‌تواند باقی‌ماندهٔ رنگدانه باشد. با تحلیل این لکه، مشخص شد که این صدف با رنگدانهٔ قرمزی به نام لپیدوکروسیت رنگ شده‌است. دومین کشف یک صدف حلزونی بود که در اسپانیا کشف شده و مربوط به ۱۰ تا ۵۰ هزار سال پیش از حضور انسان خردمند در اروپا است. در آغاز، تصور می‌شد که این سنگواره، هیچ ارتباطی با انسان ندارد. اما پس از تمیز کردن آن، دیدند بسیار تازه و روی آن، پر از رنگ‌های نقاشی شده‌است. به نظر می‌رسید سطح بیرونی نسبتاً سفید رنگ صدف، نارنجی باشد.

صدف خوراکی مدیترانه‌ای، احتمالاً به عنوان «ظرف نگهدارندهٔ رنگ‌های آرایشی» مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است. ساده‌ترین توضیح این است که این رنگ‌ها برای آرایش بدن به ویژه برای رنگ کردن صورت کاربرد داشته‌اند.

نقاشان چیره‌دست

نئاندرتال‌ها نقاشان چیره‌دستی بوده‌اند که در غارها و بر کناره صخره‌ها آثار هنری بدیع را خلق و به یادگار گذاشته‌اند. ترسیم یک کار هنری لازمه مفروضاتی است که انسان نئاندرتال می‌بایست از آن برخوردار بوده باشد تا بتواند به نقاشی بر روی سنگ‌ها مبادرت ورزد.

شکل اندام

با این یافته‌ها می‌توان نتیجه گرفت که نئاندرتال‌ها رفتاری امروزی داشتند. آن‌ها بدنی همانند انسان خردمند نداشتند اما رفتاری پیشرفته داشته‌اندمنبع. از روی رفتارهای آن‌ها می‌توان دریافت که یا نئاندرتال‌های ساکن این مناطق از نیای مشترک نئاندرتال و انسان خردمند به وجود آمده‌اند. در واقع ظهور رفتار انسان خردمند کُند بوده‌است. شاید با افزایش جمعیت، دانش انسان‌ها بالا رفته و موجب رشد هویت اجتماعی شده که در شکل زیورآلات و آرایش بدن انسان‌ها هم به چشم می‌خورد. این نمونه‌ها، نشانگر آغاز تغییر رفتار در انسان خردمند است.

بدن انسان نئاندرتال برای زندگی در آب‌وهوای سرد سازگاری یافته بود و برای نمونه آن‌ها کاسه سر بزرگ داشتند کوتاه قامت اما بسیار نیرومند بودند و بینی بزرگی داشتند. برپایه برآوردها اندازهٔ کاسهٔ سر و مغز آن‌ها بزرگتر از انسان خردمند بوده‌است، با این وجود در این بررسی‌ها بدن قوی‌تر آن‌ها در مقایسه با انسان خردمند در نظر گرفته نشده‌است. به‌طور میانگین، نئاندرتال‌های مذکر دارای قد ۱۶۵ سانتی‌متر، از نظر وزنی سنگین و به دلیل فعالیت بدنی زیاد دارای استخوان‌بندی قوی بوده‌اند. بلندی زن‌های نئاندرتال بین ۱۵۳ تا ۱۵۷ سانتی‌متر بوده‌است.

انقراض

در مورد دلیل انقراض انسان‌های نئاندرتال و زمان این انقراض همچنان گمانه‌ها و پرسش‌های گوناگونی مطرح است. نئاندرتال‌ها یکی از گونه‌های قدیمی بشر بودند که نزدیک به ۴۰ هزار سال پیش منقرض شدند. محل زندگی این انسان‌ها از اروپای شرقی تا آسیای میانه و همچنین نزدیک به شمالی از منطقه‌ای که اکنون کشور بلژیک قرار دارد تا دریای مدیترانه و آسیای غربی را شامل می‌شده‌است. جمعیت‌هایی از انسان خردمند در همان زمان در آسیای شرقی و آفریقا زندگی می‌کردند.

تاکنون دلیل انقراض انسان نئاندرتال نابودی آن به دست انسان خردمند یا عدم مقاومت آن‌ها در برابر موجی بی‌سابقه از سرما عنوان شده که امکان دسترسی آن‌ها به خوراک را محدود کرد.

در دوره زندگی آنان کاهش کوچک در نرخ باروری ممکن بود منجر به انقراض نئاندرتال‌ها شود.

آمیزش انسان و نئاندرتال

پژوهش‌ها نشان داده‌اند که تقریباً در دی‌ان‌ای همه انسان‌ها درصدی از ژن نئاندرتال وجود دارد. هر دو گونه نه تنها در کنار هم می‌زیسته‌اند بلکه آمیزش جنسی هم تا اندازه‌ای بینشان برقرار بوده‌است. احتمالاً هر دو گروه از طرف مقابل، زنان را می‌دزدیدند. بر پایه سن استخوان‌های یافت‌شده و ویژگی‌های ژنتیکی آن‌ها پژوهش‌گران به این نتیجه رسیده‌اند که انسان نئاندرتال و انسان خردمند تا صد هزار سال پیش آمیزشی گهگاهی داشته‌اند و تولید مثل کرده‌اند.

تحلیل و تعیین آرایش پایه‌های دی‌ان‌ای به دست آمده از یک استخوان ران مربوط به یک انسان که ۴۵ هزار سال پیش در سیبری می‌زیسته، نشان می‌دهد که نخستین مورد آمیزش میان انسان خردمند و نئاندرتال ۵۰ هزار تا ۶۰ هزار سال پیش رخ داده‌است. استخوان ران متعلق به یک شکارچی مرد است که یکی از قدیمی‌ترین انسان خردمند کشف شده در اوراسیا است.

آمیزش جنسی میان انسان نئاندرتال و انسان خردمند می‌توانست مانعی برای انقراض کامل انسان نئاندرتال شود. اما مشکل انسان نئاندرتال در آمیزش با زنان انسان خردمند به برخی از ژن‌های آن‌ها مربوط بوده و علت به ناسازگاری ژنتیکی برمی‌گردد. بر پایه نتیجه پژوهش دانشمندان، احتمالاً ویژگی‌های ژنتیکی نهفته در برخی از کروموزوم‌های مردهای نئاندرتال نوعی واکنش دفاعی را در زنان انسان خردمند موجب می‌شده که نتیجه آن نوزادی معلول با شانس کم برای ادامه زندگی یا ناتوان در تولید مثل بوده‌است. با این همه، درآمیزی گهگاهی نئاندرتال و انسان خردمند رد پای خود را در مختصات ژنتیکی انسان مدرن بر جا گذاشته‌است. انسان‌های ریشه‌های غیرآفریقایی همچنان یک تا چهار درصد دی‌ان‌ای انسان نئاندرتال دارند.

تغییرات آب‌وهوایی

✓نقاط قوت: تغییرات آب و هوایی بین ۵۰ هزار تا ۳۰ هزار سال پیش، با
کاهش نئاندرتال‌ها هم‌زمان است.
Хنقاط ضعف: سؤال مهم این جاست که نئاندرتال‌ها عملاً توانایی بهتری
در شکار داشتند و پس از چندین هزار سال زندگی در عصر یخبندان باید
می‌توانستند دست کم در برخی مناطق به زندگی ادامه دهند.

تغییرات شدید آب‌وهوایی در اوراسیا آنگونه که شواهد در لایه‌های یخچالی و رسوبات گرده‌های گیاهان حفظ شده‌است، تقریباً هم‌زمان با کم شدن شمار نئاندرتال‌ها رخ داده‌اند. در برخی از مناطق سیل‌های شدید رخ داده و برخی مناطق دیگر پوشش جنگلی خود را از دست دادند و به صحرا و علفزار تبدیل شدند. این اتفاقات در دوره‌ای کوتاه یعنی کمتر از ۱۰۰ سال رخ داد. مردمان آن زمان قطعاً از این که می‌دیدند جهان در حال تغییر است، می‌ترسیدند. با تغییر وضعیت زمین و آب‌وهوا، جانوران نیز دست‌خوش تغییر شدند. حیوانات جنگلی مانند گوزن از میان رفتند و ماموت‌های علفزار جایشان را پر کردند. شکار ماموت، دشوارتر از گوزن بود؛ بنابراین دسترسی به خوراک کمتر شد. با این وجود، یافته‌های تازه نشان می‌دهند که نئاندرتال‌ها چند هزار سال پس از این تغییرات آب‌وهوایی هم در مناطقی که دست‌خوش تغییر شده بودند زندگی کرده‌اند. هرچند نزدیک به ۳۰ هزار سال پیش جمعیت آن‌ها در مجموع بسیار کمتر از ۴۵ هزار سال پیش شده بود.

رقابت با انسان

✓نقاط قوت: مقایسهٔ ابزارهای انسان‌ها با نئاندرتال‌ها نشان دهندهٔ ظرافت و دقت
انسان‌ها در فناوری است. آن‌ها همه چیز را با سلیقه و قریحهٔ هنری می‌ساختند. همین
ظرافت و سلیقه، مهم‌ترین دلیل توسعهٔ جوامع امروزی بشر نیز هست.
Хنقاط ضعف: نئاندرتال‌ها مغزهایی به بزرگی مغز انسان امروزی داشتند (حتی
پیش از این تصور می‌شد مغز آن‌ها بزرگتر از ما بوده‌است)، دربرخی جنبه‌ها مانند
شکار و جنگ از انسان‌ها باهوش تر بودند و شواهدی مبنی بر جفت‌گیری بین انسان
امروزی و نئاندرتال‌ها در حدود ۵۸–۵۲ هزار سال پیش وجود دارد.

انسان‌های خردمند فناوری‌هایی بهتر از انسان نئاندرتال داشتند. آن‌ها لباس‌های خود را با سوزن‌هایی از جنس استخوان می‌دوختند، بنابراین لباس‌های بهتری داشتند که آن‌ها را گرمتر می‌کرد و نیازشان به غذا را کاهش می‌داد. همین بهینه بودن اوضاع فناوری، بخت زنده‌ماندن بچه‌های انسان‌ها را بیشتر می‌کرد. انسان‌ها بسیار زودتر بالغ می‌شدند و جمعیت فزاینده‌ای داشتند. به علاوه انسان‌های خردمند بیش از نئاندرتال‌ها در جمع‌آوری گیاهان و دانه‌ها مهارت داشتند. مهارتی که به تبار آفریقایی آن‌ها و زندگی در قحطی و کمبود شکار بازمی‌گشت. زنان و کودکان انسان به جای کمک در شکار حیوانات وحشی، به جمع‌آوری میوه و دانه می‌پرداختند. درحالی که نئاندرتال‌ها با همه توان، روی شکار تمرکز داشتند و کمتر به خوراک گیاهی توجه می‌کردند. همین فراغت زنان انسان‌ها از شکار، توانایی تولید مثل آن‌ها را بالاتر برد؛ بنابراین شاید فرهنگ مردسالار انسان خردمند، یکی از مهم‌ترین دلایل غلبهٔ ما بر شرایط سخت زندگی در هزاران سال پیش بوده باشد. به علاوه دور ماندن زن‌ها از شکار، فرصت بیشتری به آن‌ها داد تا بتوانند شبکهٔ غذایی پیچیده‌تر و متنوع‌تری ایجاد کنند. همهٔ این‌ها باعث برتری یافتن انسان خردمند بر انسان نئاندرتال می‌شدند.

انسان خردمند کمک سگ، در رقابت برای شکار از انسان نئاندرتال پیش افتاد که در نهایت نزدیک به چهل هزار سال پیش نسل آن‌ها را منقرض کرد. همچنین مهارت بیشتر در شکار و جنگ‌افزار بهتر باعث شدند که انسان خردمند تسلط خود را بر رقیب اعمال کند. گرگ-سگ‌ها می‌توانستند رد حیواناتی مانند گوزن و گاومیش را بگیرند و آن‌ها رم بدهند و تا وقتی که خسته شوند دنبالشان کنند. بعد انسان‌ها می‌توانستند آن‌ها را با گرز و تیر و کمان بکشند. به این ترتیب سگ‌ها لازم نبود به این حیوانات بزرگ نزدیک شوند تا آن‌ها را بکشند، کاری که اغلب خطرناکترین بخش شکار است. انسان‌ها هم لازم نبود برای تعقیب و خسته کردن شکار انرژی صرف کنند.

نظریهٔ جنگ‌های خون‌آلود

✓نقاط قوت: چندین اثر استخوانی از نئاندرتال‌ها نشان دهندهٔ جنگ و
درگیری و همنوع خواری میان آن‌ها و انسان‌ها بوده‌است.
Хنقاط ضعف: به نظر می‌رسد شواهد کافی برای این که بگوییم انسان‌ها
در تمام اوراسیا به دنبال گوشت نئاندرتال بوده‌اند
وجود ندارد. همزیستی نسبتاً مسالمت‌آمیز آن‌ها در بسیاری مناطق
و حتی آمیزش میان آن‌ها احتمالاً بسیار فراوان‌تر از جنگ‌های
خونین بوده‌است؛ بنابراین نمی‌توان نئاندرتال‌ها را موجوداتی دانست
که مظلومانه به دست ما خورده شده‌اند.

انسان خردمند از نزدیک به ۸۰ هزار تا ۶۰ هزار سال از آفریقا خارج شد. خاور میانه نخستین جایی بود که انسان‌های خردمند با انسان‌های نئاندرتال برخورد کردند. مردمان هنرمند ظریف و باهوش آفریقایی (انسان خردمند) با مردمانی زمخت و بی‌هنر و پُرزور (نئاندرتال‌ها) مواجه شدند؛ بنابراین میان آن‌ها جنگ‌های خونینی رخ می‌داد؛نیزه‌ای که در سینه یک نئاندرتال رفته و موجب مرگ او شده، ساخت دست انسان است. به علاوه هیکل درشت نئاندرتال‌ها مانع می‌شد بتوانند به خوبی انسان‌ها نیزه پرت کنند. گرچه همزیستی چند ۱۰ هزار ساله آن‌ها نشان می‌دهد که هر دو طرف به نوعی گروه مقابل را تحمل می‌کردند؛ مانندً شواهدی که قبایل انسان‌های خردمند و نئاندرتال‌ها به‌طور متناوب زمستان‌ها و تابستان‌ها جابه‌جا می‌شدند و در بسیاری از مناطق هم‌زمان زندگی نمی‌کردند.

شواهد تازه‌تری هم وجود دارند که نشان می‌دهند انسان‌های خردمند، نئاندرتال‌ها را شکار می‌کردند و می‌خوردند. نئاندرتال‌ها هم، چنین می‌کردند. البته خود نئاندرتال‌ها هم کمابیش از همنوعان خود تغذیه می‌کردند. اما این رفتار میان آن‌ها بسیار کمتر از انسان خردمند رخ می‌داد.

نئاندرتال‌های ایران

تاکنون بقایای انسان نئاندرتال در سه غار شانه‌در، پناهگاه صخره‌ای باوه یوان،غار شکارچیان بیستون، غار وزمه در زاگرس کشف شده‌است. در غار شانه‌در در شمال کردستان عراق بقایای استخوانی ده نئاندرتال یافت شد که یکی از منابع اطلاعاتی مهم دربارهٔ نئاندرتال‌های زاگرس و غرب آسیا به‌شمار می‌آیند. در غار شکارچیان در بیستون نزدیک کرمانشاه بخشی از استخوان ساعد یافت شده که ویژه انسان‌های نئاندرتال است. در غار وزمه در نزدیکی شهر اسلام‌آباد غرب یک دندان آسیاب کوچک مربوط به کودک نئاندرتال نزدیک به هشت ساله همراه با سنگواره گوشتخوارانی مانند شیر، پلنگ، کفتار خال‌دار و گونه‌های گیاه‌خوار یافت شده‌است. ابزارهای سنگی ساخته شده توسط این انسان‌ها در دو موزه موزه پارینه‌سنگی زاگرس و موزه ملی ایران به نمایش گذاشته شده‌اند.

پیوند به بیرون


Новое сообщение