Мы используем файлы cookie.
Продолжая использовать сайт, вы даете свое согласие на работу с этими файлами.

بدن‌نمایی

Подписчиков: 0, рейтинг: 0
زن جوانی در بوداپست بدن‌نمایی می‌کند.

نمایش‌دادن بدن یا اعضای جنسی به دیگران در ملأ عام یا اماکن نیمه عمومی، بدن‌نمایی یا عورت‌نمایی یا نمایش‌گری گفته می‌شود. انواع مختلفی از بدن‌نمایی، وجود دارد؛ مثل بدن‌نمایی در کلوپ برهنگی، یا به صورت اعتراضات سیاسی، یا در جمع دوستان که البته این‌ها جزو اختلال روانپزشکی بدن‌نمایی طبقه‌بندی نمی‌شود، هرچند ممکن است مخاطبی که ممکن است گروهی از دوستان، رهگذران یا غریبه‌ها باشند احساس آزردگی کرده و از فرد شکایت کند.

فرد مبتلا به اختلال بدن‌نمایی یا به‌طور خاص عورت نمایی با انجام این کار لذت می‌برد. این لذت لزوماً به ارگاسم منجر نمی‌شود.

تاریخچه

بدن‌نمایی زنان، ریشه در تاریخ دارد و از دوران کلاسیک، گزارش‌هایی در این زمینه، وجود دارد.هرودوت، مورخ یونانی، چنین رفتارهایی را در زنان و مردان در تاریخ هرودوت از قرن پنجم پیش از میلاد، روایت کرده‌است.

وضعیت حقوقی

روایتی از آنچه به صورت کلینیکی به خودنمایشگری تعبیر می‌شود، به وسیله کمیسیونی برای مقابله با توهین به مقدسات در سال ۱۵۵۰ میلادی در ونیز، ثبت شده‌است.

همچنین در پیش‌نویس لایحه اصلاحیه در سال ۱۸۲۴ در بریتانیا، برای تجدید نظر در قانون ولگردی تبصره‌ای اضافه شد که نمایشگری در صورتی که در اثر تمایلات بیمارگونه باشد از مجازات معاف شود.

نمایشگری همچنان در اکثر کشورها به صورت کلی جرم محسوب می‌شود مگر بیمارگونه بودن آن به صورت اکید اثبات شود.

دیدگاه روان‌شناسی

تا قرن هجدهم، خودنمایشگری به عنوان یک رفتار پلید تلقی می‌شد. برخی این‌گونه می‌پنداشتند که بدن نمایی ناشی از ضعف در برقراری رابطه موفق با جنس مخالف است و بیشتر کسانی که در برقراری رابطه با جنس مخالف دچار شکست یا سرخوردگی شده‌اند، با به نمایش گذاشتن بدن خود به‌ویژه عورت، سعی در جلب توجه و جبران کمبودهای جنسی خود دارند. اولین بار در سال ۱۸۷۷ روانشناس فرانسوی Charles Lasègue (۱۸۰۹–۱۸۸۳) به این پدیده به عنوان یک بیماری یا اختلال جنسی نگریست و آن را مورد مطالعه و تحقیق قرار داد. پس از او روانشناسان متعددی (از جمله فروید) بر روی این مسئله تحقیق نموده‌اند. با تحقیقات جدیدتر مشخص شده‌است که تمایل به نمایشگری در همه انسان‌ها خصوصاً در کودکان تا حدودی وجود دارد. تحقیقاتی در زمینهٔ ارتباط نمایشگری با اختلال کم‌توجهی - بیش‌فعالی (ADHD) انجام شده‌است همچنین مطالعاتی در مورد علاقه پسربچه‌ها در به نمایش گذاشتن ادرار کردن خود ثبت شده‌است. این موضوع در دختربچه‌ها معمولاً به صورت برهنه ظاهر شدن در مقابل اشخاصی که جذابیت دارند دیده می‌شود.) اما این تمایل می‌بایست به صورت طبیعی در سن بلوغ، در رابطهٔ جنسی با شریک جنسی (دوست پسر/دختر، همسر) ادغام شده و محو شود. ادامهٔ این رفتار در بزرگسالان یک اختلال جنسی تلقی می‌شود که باید مورد درمان قرار بگیرد. هنوز در بسیاری از کشورها نمایشگری یک جرم محسوب شده و منجر به دستگیری می‌شود.

ملاک‌های تشخیص

ملاک‌های تشخیصی "DSM-IV-TR" برای نمایشگری: الف) در طول یک دوره حد اقل ۶ ماهه تخیلات برانگیزنده قوی و عودکننده جنسی، امیال شدید جنسی یا رفتارهای نمایش آلت تناسلی به یک بیگانه غیر منتظر روی می‌دهد. ب) شخص بر اساس این تمایلات جنسی دست به عمل بزند، یا این تمایلات یا خیال پردازی‌های جنسی سبب ناراحتی شدید یا بروز اشکالات بین فردی شوند.

محیط پیرامون

محیط‌هایی که افراد بدن‌نما در آن‌ها خود را به نمایش می‌گذارند فرق می‌کنند. نمایشگران مرد معمولاً جلوی مدارس دخترانه یا کلیساها، در بین جمعیت، و در پارک‌ها عورت نمایی می‌کنند، امکان دارد فرد نمایشگر در این محیط‌ها وانمود کند که مشغول ادرار کردن است. گاهی آن‌ها در یک فروشگاه بزرگ فقط بارانی بر تن می‌کنند، سوتی را برمی‌دارند، و در آن می‌دمند، و زمانی که خریداران زن به جهت سوت زننده نگاه می‌کنند، بارانی خود را باز می‌کنند؛ یا با آلتی که به حالت نعوظ درآمده‌است به پنجره خانه ضربه می‌زنند و خود را به نمایش می‌گذارند؛ یا کنار یک زن در سینمای تاریک می‌نشینند و استمناء می‌کنند. نمایشگر زن ممکن است در ورزشگاه‌ها، پارک‌ها، ساحل دریا یا اتوبوس نمایشگری کند. بسیاری از زنان نمایشگر حتی بدون نیاز به دست ورزی جنسی و صرفاً با نمایش بدن خود، به ارضای جنسی و ارگاسم می‌رسند.

برداشت فرهنگی جامعه

نشان دادن اندام‌های تناسلی یا بدن عریان در مکان عمومی، بر حسب اینکه این عمل توسط یک مرد انجام شده باشد یا یک زن، توسط جامعه به صورت کاملاً متفاوتی برداشت می‌شود. چنانچه یک مرد در مقابل زنی بی‌خبر لباس خود را درآورد، او عورت نما و زن قربانی محسوب می‌شود اما اگر که یک زن در مقابل مردی بی‌خبر عریان شود، مرد تماشاگر جنسی و زن دوباره قربانی قلمداد می‌شود. به همین دلیل، عورت‌نمایی و تماشاگری جنسی عمدتاً اختلال‌های مردانه تلقی شده و جرمهایی هستند که غالباً مردان به آن متهم می‌شوند. حال آنکه به نظر می‌رسد این اختلال جنسی در هر دو جنس زن و مرد وجود دارد. برداشت مردانه بودن اختلال نمایشگری با فرهنگ ضعیف پنداری زنان مرتبط است. با توجه به تفاوت‌های فرهنگی در میزان معمول پوشش مردان و زنان در اجتماعات مختلف حد و مرز تشخیص رفتار نمایشگرانه برای مرد و زن متفاوت است. فرهنگ بسیاری از جوامع غربی نمایشگری را تا حدود بسیاری برای زنان پذیرفته شده می‌داند، به گونه‌ای که امروزه میزان نمایش اعضای متمایز جنسی در لباس زنان بسیار بیشتر از مردان این جوامع است. در برخی فرهنگ‌های شرقی حالت معکوس وجود دارد. در اروپای قرون وسطی لباس رسمی مردان نمایش‌دهنده آلت جنسی و لباس زنان سراسر پوشیده بود. الگوی فرهنگی جامعه در هر زمان و سرزمین معیار متفاوتی برای تشخیص مرز نمایشگری با پوشش عادی ایجاد می‌کند.

اختلالات همراه

اختلالاتی که نمایشگری اجباری با آن‌ها همراه می‌شود شامل وسواس دزدیدن، سندرم توره و اختلال بیش فعالی و کم توجهی (ADHD) است.

سبب‌شناسی

رویکرد روانکاوی اظهار می‌دارد که عوامل روان‌پریشی بدن‌نمایی اجباری، اظهار هویت جنسی از طریق نشان دادن عضو جنسی و مشاهده واکنش مخاطبان نظیر ترس، تعجب، لذت یا تنفر است. در چنین موقعیتی نمایشگر به‌طور ناخودآگاه احساس اختگی و ناتوانی جنسی می‌کند. در سایر فعالیت‌های جنسی این افراد نیز موضوع اصلی از نشان دادن ونگاه کردن مایه می‌گیرد.

به عبارت دیگر، این قبیل افراد با نشان دادن عضو جنسی خود به یک غریبه، می‌کوشند تا از راه تحت تأثیر قرار دادن او به یک احساس توانایی و تسلط جنسی دست یابند؛ زیرا اغلب روان شناسان و روانپزشکان معتقدند که افراد نمایشگر از نظر شخصیتی دچار احساس نا ایمنی و عدم اطمینان نسبت به توانایی جنسی و دچار احساس حقارت، فقدان قاطعیت و از نظر اجتماعی منزوی هستند.

مانند اکثر رفتارهای جنسی در بزرگسالی، ریشه این رفتار را نیز می‌توان در دوران کودکی جستجو کرد. تمایلات نمایشگری از روابط فرد با والد غیر هم جنسش حاصل می‌شود که غالباً سلطه جو و بیش از اندازه مراقب حال او بوده‌است، به علت وجود مادر یا پدری تهدیدکننده، فرد مبتلا به نمایشگری تا آن حد مضطرب می‌شود که احساس اختگی و تسلیم می‌کند. توزیع این اختلال در جوامع مختلف نشانگان فرهنگی - اجتماعی دارد و این مسئله نشان می‌دهند که فرهنگ و روش تربیتی کودک مرسوم در هر جامعه‌ای بر میزان شیوع این اختلال تأثیر مستقیم دارد.

فروید معتقد بود که ریشه نمایشگری در مرحله خودشیفتگی به وجود می‌آید، بدین شرح که لیبیدو (زیست مایه) در سیر تکامل خود، ابتدا در دهان، سپس در مقعد و بعد از آن در عضو تناسلی طفل متمرکز می‌شود. به نظر فروید نوزاد در مرحلهٔ دهانی سراسر اید است و نمی‌تواند خود را از محیط تمیز بدهد. نوزاد تحت کنترل تکانه‌های زیست شناختی است وبه‌طور کامل موجودی خودخواه است. در این دوره که مرحله قبل از توجه طفل به افراد و اشیای خارج در محیط پیرامون است، طفل پیوسته به خود توجه دارد و از نگریستن به اعضای بدن خود و لمس کردن آن‌ها لذت می‌برد و در واقع به خود عشق می‌ورزد؛ و اینکه مادر چگونه به خواسته‌های کودک پاسخ دهد، که در این زمان فقط خواسته‌های نهاد است، ماهیت دنیای کودک و تثبیت یا گذر کودک از این مرحله و شخصیت او در بزرگسالی را تعیین می‌کند. حال اگر در این مرحله که طفل فقط به خود توجه دارد و در واقع مظاهر «نارسیسم» یا خود شیفتگی در او متجلی است، لیبیدو تثبیت گردد، خاصیت روانی خود شیفتگی نیز در او باقی خواهد ماند.

فروید علاوه بر عامل خودشیفتگی، محرومیت‌های جنسی را نیز باعث پیدایش اختلال نمایشگری می‌دانست، به همین علت است که «لوئی» دانشمند فرانسوی عقیده دارد که اگر در فاحشه خانه‌های پاریس بسته شود، در هر کوچه و خیابان شهر پاریس نمونه‌های شگفت‌انگیزی از اشخاص نمایشگر خودنمایی خواهند کرد. کارل آبراهام معتقد است که ریشه انحراف خود نمایی را در مردان عقدهٔ اختگی و در زنان رشک آلت مردی به وجود می‌آورد، فروید نیز در این مورد با آبراهام و میشل هم عقیده است، بنابراین این مورد از نظر فروید باید سومین منشأ نمایشگری باشد.

مطالعهٔ موردی

کارل آبراهام با ذکر یک پرونده زن مبتلا به اختلال بدن‌نمایی اجبارگونه به شرح زیر عقیده خود را دربارهٔ منشأ این انحراف به اثبات رسانده‌است: خانمی ۲۸ ساله که دارای روابط بسیار صمیمانه با شوهرش بوده، اظهار می‌دارد: {{برای اولین مرتبه در سن ۱۷ سالگی موقعی که در مقابل آینه‌ای برهنه شده بودم، ناگهان متوجه شدم که پسر همسایه مشغول تماشای من است. با کشف این موضوع دچارهیجان وافری شدم که نزدیک بود از فرط لذت غش کنم و به خوبی احساس کردم که لذت این عمل برای من به مراتب زیادتر از لذت جنسی در موقع مجامعت است. در تابستان که برای آب‌تنی به کنار دریا رفته بودم، نیزچند بار با این عمل لذت فوق العادهای بردم.}} پس از مراجعه به روان‌پزشک معلوم شد که خانم نامبرده دارای اختلال رشک آلت مردی است، یعنی در دوران کودکی (مرحله سوم از رشد روانی جنسی یا مرحله آلتی) با پی بردن ساختار جنسی جنس مقابل، و به دلیل عدم شناخت کامل از همجنسان خود، به توهم فقدان عضو جنسی که در مردان وجود دارد دچار می‌شود، احساس حقارت به او دست می‌دهد و بعلت اینکه اساس خلقت آن با مرد ان تفاوت دارد و فاقد عضو نرینه است، دچار کمپلکس و ناراحتی می‌شود و این ناراحتی که بر اثر واپس خوردن، به ناخودآگاه رانده می‌شود، در هنگام مقتضی تجلی و تظاهر می‌کند و فرد مذکور سعی می‌کند فقدان عضو نرینه را در خود، با توجه و نمایاندن سینه‌ها و دیگر اندام‌هایش جبران کند. پس از اینکه روان کاو، وضع او را تشریح کرد و عقده او را به ضمیر آگاهش آورد، بیمار پس از مدت کوتاهی درمان شد.

رویکرد رفتاری

این رویکرد عورت‌نمایی اجبارگونه را محصول یادگیری در کودکی تربیت اشتباه می‌داند؛ یعنی زمانی که فرد هنگام نشان دادن خودش تحریک جنسی شده و ناراحتی و رفتار تند دیگران (والدین) از این رفتار، موجب برانگیختگی او شده‌است. با گذشت زمان، تکرار این رفتار به قدری تقویت شده که به صورت عادت درآمده‌است. روانشناسان بر اساس همین رویکرد، برای پیشگیری از رفتار نمایشگری، به والدین توصیه می‌کنند از هرگونه رفتار تند و خشن با کودک در برخورد با نمایش برهنگی یا بر انگیختگی جنسی اش خود داری کنند. کودک رفتاری مجرمانه و ناشایست ندارد و باید به آرامی فرهنگ پوشش را به او آموخت.

رویکرد زیستی

بیماری‌های مغزی نیز ممکن است سبب آزادسازی تکانه‌های انحرافی گردد. گزارش‌هایی در دست است که به همراهی عورت نمایی با اختلال عصب‌شناسی اذعان کرده‌اند. این گزارش‌ها آسیب مغزی، به ویژه آسیب‌های قطعهٔ گیجگاهی، را با عورت نمایی مرتبط دانسته‌اند. لازم است ذکر شود، که این اختلال عصب‌شناسی با اختلال میل جنسی به کودکان (بچه خواهی)، اختلال یادگارپرستی، مبدل پوشی جنسی و آزارگری-آزارخواهی جنسی (سادومازوخیسم) نیز همراه شده‌است. در گزارش دیگری به مواردی از اختلال میل جنسی به کودکان، اختلال یادگارپرستی، مبدل پوشی جنسی و آزارخواهی جنسی در افراد مبتلا به سندرم توره و اختلال بیش فعالی و کم توجهی اشاره شده‌است که عوامل ژنتیکی را در ایجاد این رفتارهای جنسی مؤثر دانسته‌اند.

درمان رفتاری

برای درمان عورت نمایان رویکرد رفتاری، معمولاً کاربرد اصول یادگیری، مانند شرطی‌سازی تقابلی و شرطی‌سازی بیزاری‌آور را دربردارد. فرد باید پیوند بین لذت جنسی و رفتار نمایشگری را یادگیری زدایی کند، که این کار یا از طریق برقراری پیوندهای تازه بین تمایل جنسی و محرک‌های مناسب یا از طریق مرتبط کردن درد و شرمندگی، به جای لذت، با رفتار عورت نمایی صورت می‌گیرد. برای مثال، درمانگر ممکن است از "شرطی کردن نا آشکار" یا "حساس‌سازی پنهان "نوعی روش رفتاری، استفاده کند که به موجب آن، درمان‌جو تجسم می‌کند در حالی آشنایان او را می‌بینند، که مشغول رفتارهای عورت نمایی است، و بدین طریق درمان‌جو شرم و خجالت زیادی را متحمل می‌شود. این درمان منتقدانی نیز دارد. شرمساری جنسی چنانچه بیش از حد تقویت شود خود باعث مشکلات و اختلالات بسیاری در روابط زناشویی و ارتباطات اجتماعی خواهد شد.

«روش ارضا» یا «شرطی‌سازی دوباره ارگاسمی» روشی است که به صورت متداول به کاربرد شده‌است؛ و شکل‌های گوناگونی دارد. در این روش، مراجع با استفاده از خیالپردازی‌های غیر نمایشگرانه به خودارضایی تا حد رسیدن به ارگاسم می‌پردازد و سپس در حالی که خیالپردازی‌های نمایشگرانه را با صدای بلند بیان می‌کند به خودارضایی ادامه می‌دهد. نتایج نشان داده‌اند که ارضای کلامی به تنهایی نیز دارای آثار قابل مقایسه‌ای با ارضای عملی بوده‌است، در حال حاضر، روش‌های ارضاگری را تحت عنوان «نوارهای ملال آور» در چهارچوب بسیاری از برنامه‌های درمانگری، گنجانده‌اند.

دلزدگی استمنایی: در این حالت فرد به مدت نیم ساعت بعد از انزال به استمنا کردن ادامه می‌دهد –که تکلیفی ملال‌انگیز است– و در عین حال هر نوع تغییر در عورت‌نمایی را با صدا ی بلند شرح می‌دهد.

درمان دارویی

علاوه بر مداخله‌های روان شناختی، شواهد بالینی متعددی وجود دارد که پاروکستین می‌تواند رفتارهای بی‌اختیار و تمایلات نمایشگری را کاهش دهد. همچنین کلومیپرامین جهت کنترل اختلال خودنمایشگری (در صورت همراهی با افسردگی اساسی) مورد مطالعه قرار گرفته‌است.

جستارهای وابسته

پانویس


Новое сообщение