Мы используем файлы cookie.
Продолжая использовать сайт, вы даете свое согласие на работу с этими файлами.

اصحاب کهف

Подписчиков: 0, рейтинг: 0

اصحاب کهف (به فارسی: یاران غار) عده‌ای مسیحی بودند که مطابق روایات دینی در دوران حکمرانی یکی از حکمرانان محلی روم باستان به نام دقیانوس، در شهری به نام افسوس که در ترکیه امروزی واقع بوده، زندگی می‌کردند و همگی جز یکی از آنان که یک چوپان به همراه سگش بود از اشراف‌زادگان و درباریان بودند و دین خود را مخفی نگاه می‌داشتند.

اصحاب کهف
Seven sleepers (Menologion of Basil II).jpg
اطلاعات شخصی
دین مسیحی
نام‌های دیگر یاران غار، هفت خفتگان، هفت خوابیده
مرتبه
موقعیت غرب آسیای صغیر
سال‌های فعالیت دقیانوس، تئودئوس دوم، امپراتوری روم شرقی

روایت قرآن از ایشان در سوره کهف به سبک بیشتر داستان‌های قرآن، کوتاه و گذرا است. داستان اصحاب کهف از آیه هشتم تا آیه بیست‌وششم این سوره، اینگونه روایت می‌شود:[۲] اصحاب کهف به خدا ایمان آورده و علیه شرک در قومشان برمی‌خیزند. خدا به آنان می‌گوید که به غار پناه ببرید و آنجا به شکل غیرقابل تشخیصی، به خواب می‌روند. پس از آنکه بیدار می‌شوند خدا به ایشان می‌گوید که با پول خود برای خرید غذا به شهر بروند بدون آنکه خود را به دیگران بشناسانند.

توضیحات قرآن از این بیشتر نیست و جزئیات این ماجرا در ادوار بعدی توسطِ سنت‌نویسان و تاریخ‌نگارانِ مسلمان ذکر شده‌است.

روایتی موجود است که اصحاب کهف پس از بیداری به شهر می‌روند و می‌بینند همه چیز عوض شده‌است. بعد از جست وجو در شهر دوباره به غار بازمی‌گردند، دوباره به خواب رفته، می‌میرند.

باستانشناسی و جغرافیای تاریخی

باستان‌شناسان برحسب حدس و گمان، چندین غار را منسوب به اصحاب کهف دانسته‌اند که هیچ‌کدام به عنوان غار اصلی اثبات نشده‌اند.

براساس اولین متنی که به اصحاب کهف پرداخته و روایت آنان را در شهر افسس بیان می‌کند، نخستین احتمال، دخمه‌ای مسیحی در آنجا است که توجه بسیاری به خود جلب کرده‌است. در نزدیکی کوه پیون در افسس (نزدیک شهر سلجوق در ترکیه) مکان یک غار هفت‌خواب و آثار یک عبادت‌گاه مخروبه در آن بین سال‌های ۱۹۲۶ تا ۱۹۲۸ میلادی، حفاری شد. این کاوش چندصد قبر مربوط به قرون پنجم و ششم را آشکار کرد. کتیبه‌های اختصاص یافته به هفت خواب بر روی دیوارها و گورها یافت شد. این غار هنوز هم به گردشگران نشان داده می‌شود. برخی باستانشناسان، محل غار اصحاب کهف را در میان دو روستای رقیم و ابوعلند واقع در هفت کیلومتری عمّان پایتخت اردن دانسته‌اند، برخی نیز آن را در دمشق پایتخت سوریه دانسته‌اند.

غار اصحاب کهف در افسس ترکیه
غارِ احتمالیِ اصحاب کهف در عمانِ اردن

داستان‌های مشابه در دیگر ادیان

در مسیحیت

در مسیحیت، داستان اینگونه روایت می‌شود که در طول آزار و شکنجه‌های دسیوس (امپراتور روم)، در حدود سالِ ۲۵۰ پس از میلاد، هفت مرد جوان متهم به پیروی از مسیحیت شدند. مدتی به آنها فرصت داده شد تا از ایمان خود انصراف دهند، اما آنها از تعظیم در برابر بت‌های رومی خودداری کردند. در عوض آنها ترجیح دادند که مال دنیوی خود را به فقرا بدهند و برای دعا به غار کوهستانی بروند؛ و در آنجا به خواب رفتند. امپراتور که دید نگرش آنها نسبت به بت‌پرستی بهتر نشده‌است، دستور داد دهانه غار را مهر و موم کنند.

نقشی از اصحاب کهف بر دیوار ضلعِ جنوبیِ کلیسایِ هفت خوابیده در روتوفِ آلمان

دسیوس در سال ۲۵۱ درگذشت و سال‌های زیادی گذشت که طی آن مسیحیت از آزار و اذیت، به دین دولتی امپراتوری روم تبدیل شد. در زمانی بعد (که معمولاً زمان سلطنت تئودوسیوس دوم (۴۰۸–۴۵۰) گفته می‌شود) در سال ۴۴۷ پس از میلاد، صاحب زمین تصمیم گرفت دهانه مهر و موم شده‌یِ غار را باز کند و به این فکر افتاد که از آن به عنوان آغل دام استفاده کند. در را باز کرد و اصحاب کهف را در آنجا دید. آنها از خواب بیدار شدند و تصور کردند که فقط یک روز خوابیده‌اند. یکی از آنها را برای خرید غذا به افسس فرستادند و از او خواستند که مراقب باشد.

پس از ورود فرد به شهر، این شخص از دیدن ساختمان‌هایی با صلیب شگفت زده شد. (چون شهر برعکسِ زمانی که به خواب نرفته‌بودند، مسیحی شده بود) مردم شهر به نوبه خود از دیدن مردی که سعی می‌کرد سکه‌های قدیمی دوران سلطنت دسیوس را خرج کند شگفت زده شدند. اسقف برای مصاحبه با اصحاب کهف، احضار شد. اصحاب کهف ماجرای معجزه‌یِ خود را به او گفتند و در حال حمد و ستایشِ خدا از دنیا رفتند.

دیگر ادیان

داستان مشابهی در کتاب مقدس هندوان وجود دارد که در آن ایندرا برای ریاضت در زمانی که آسورها سراسر دنیا را گرفته بودند به میان گل نیلوفر آبی رفت. این داستان در منابع ایرانی به داستان زروان برگردان شده‌است و در منابع ترکی به افسانه کورموستا یا هورموزدا تعبیر شده‌است.

در ادبیات فارسی

داستان اصحاب کهف، در اشعار شاعران نیز بازتاب داشته‌است.[۳]

پسر نوح با بدان بنشست

خاندان نبوّتش گم شد

سگ اصحاب کهف روزی چند

پی نیکان گرفت و مردم شد

سعدی

بر سر و بر دیده دویدن گرفت

شیر نظر با سگ اصحاب کهف

مولانا

که آرد صبا نسیم و نیارد نسیم ما

امروز خفته‌ایم چو اصحاب کهف لیک

سنایی غزنوی

همچو گل گونه بقایی هم ندارد جوهرم

نی سگ اصحاب کهفم نی خر عیسی ولیک

خاقانی

تازه در هر جام می کن غسل احرام بهار

آرزوها را کند بیدار چون اصحاب کهف

صائب تبریزی

به ز بیداری بود جای دگر سگ را و گر

بر در اصحاب کهفش بهر خفتن می‌بری

سیف فرغانی

جستارهای وابسته


Новое сообщение